جدول جو
جدول جو

معنی تخم - جستجوی لغت در جدول جو

تخم
بذر
تصویری از تخم
تصویر تخم
فرهنگ واژه فارسی سره
تخم
دانه، تخم درخت و غله
تصویری از تخم
تصویر تخم
فرهنگ لغت هوشیار
تخم
چادری که هنگام تکان دادن درخت میوه دار زیر آن می گیرند تا میوه ها در آن بریزد، چادری که در مجلس جشن و عروسی بر سر دست بلند می کنند تا آنچه نثار می شود در آن بریزد، پخم، فخم
تصویری از تخم
تصویر تخم
فرهنگ فارسی عمید
تخم
دانه، دانۀ گیاه، بذر، بیضۀ مرغ، خایۀ انسان یا حیوان، نطفه
تخم لق: تخم مرغی که زرده و سفیدۀ آن مخلوط شده باشد
تصویری از تخم
تصویر تخم
فرهنگ فارسی عمید
تخم
((تُ))
نطفه، بیضه ماکیان و غیر آن، اصل، نسب، نژاد، بذر گیاه
تخم چیزی را ملخ خوردن: کنایه از نایاب بودن
تصویری از تخم
تصویر تخم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخمه
تصویر تخمه
اصل و نژاد
فرهنگ لغت هوشیار
تخم ماده که در داخل نشو و نما یافته پس از تکمیل از مجرای تخمدان خارج و آماده برای لقاح میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمک
تصویر تخمک
یاختۀ جنسی تولیدمثل ماده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخمه
تصویر تخمه
اصل، نژاد، تبار، دانه های میان هندوانه، خربزه یا کدو که آن ها را تف می دهند و آجیل درست می کنند، سیاه دانه و امثال آنکه روی نان بزنند
فرهنگ فارسی عمید
((تُ))
ویژگی حیوانی که از نژاد بهتر است و برای تولید مثل از آن استفاده می شود، ویژگی گیاهی مناسب برای گرفتن تخم به منظور استفاده در کاشت بعدی (کشاورزی)، به درد نخور، ساختگی، بی فایده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخمه
تصویر تخمه
((تُ خَ مِ))
سوءهاضمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخمه
تصویر تخمه
((تُ مِ))
اصل، نسب، دانه های داخل خربزه، هندوانه و کدو که آن ها را تف داده و آجیل سازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخمک
تصویر تخمک
((تُ مَ))
یاخته جنسی و تولید مثل در زن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخمه
تصویر تخمه
فساد غذا در معده و بدی گوارش که از پرخوری به هم می رسد، سوءهضم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخمین زدن
تصویر تخمین زدن
برآورد کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخمین
تصویر تخمین
برآورد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
مایه زنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخمینات
تصویر تخمینات
جمع تخمین
فرهنگ لغت هوشیار
بطور حدس و گمان، یقیناً، به دید به گمان، انگاری، بگمان، از روی گمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمین زدن
تصویر تخمین زدن
انگاردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمین
تصویر تخمین
بگمان سخن گفتن، به گمان و قیاس سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمیل
تصویر تخمیل
باطل و بیهوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمیسات
تصویر تخمیسات
جمع تخمیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمیس
تصویر تخمیس
پنج گوشه گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمیرات
تصویر تخمیرات
جمع تخمیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
پوشانیدن چیزی، مخمر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمگذاری
تصویر تخمگذاری
تخم گذاشتن بیضه نهادن، دوران تخم گذاشتن مرغان و پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جانورانی که تولید مثلشان بوسیله تخم است مانند: ماهیان نواعم حشرات خزندگان و ذو حیاتین ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمگذار
تصویر تخمگذار
جانوری که تولید مثلش بوسیله تخم است
فرهنگ لغت هوشیار
زمینی که در آن تخم یا دانه درختان را بکارند که پس از سبز شدن بجای دیگر انتقال دهند، جای تخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخماق
تصویر تخماق
میخ کوب و آن چوبی باشد که بدان میخهای خیمه را کوبند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمار
تصویر تخمار
تیری که بجای پیکان گرهی داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
بیضه مرغ تخم ماکیان خایه. یا تخم مرغ عسلی. تخم مرغی که در آب گرم نیم پز کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخم لق
تصویر تخم لق
بد نژاد بد گهر نخم لغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخم کتان
تصویر تخم کتان
یا نه
فرهنگ لغت هوشیار