بختک، کابوس، رؤیای وحشتناک توام با احساس خفگی و سنگینی بدن که انسان را از خواب می پراند، درفنجک، برفنجک، کرنجو، برغفج، فدرنجک، سکاچه، خفتو، خفتک، فرنجک، برخفج، فرهانج
بَختَک، کابوس، رؤیای وحشتناک توام با احساس خفگی و سنگینی بدن که انسان را از خواب می پراند، دَرفَنجَک، بَرفَنجَک، کَرَنجو، بَرغَفج، فَدرَنجَک، سُکاچه، خُفتو، خُفتَک، فَرَنجَک، بَرخَفج، فَرهانَج
صاحب منتهی الارب در شرح ’ازبئرار’ آرد: برخاستن موی بر اندام و تخج برآوردن سگ. و این ترجمه عبارت ذیل است: ازبأرّ الکلب ازبئراراً، تنفش حتی ظهرت اصول من وبر شعره. و این کلمه در جایی یافت نشد، ولی چون صاحب منتهی الارب، چنانکه در همه جا دیده میشود، لغت های مترجم قدیمی را در دست داشته که در دست ما نیست، ظاهراً چیزی شبیه به این کلمه وجود دارد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به ازبئرار شود
صاحب منتهی الارب در شرح ’ازبئرار’ آرد: برخاستن موی بر اندام و تخج برآوردن سگ. و این ترجمه عبارت ذیل است: اِزْبَأرَّ الکلب ُ اِزبِئراراً، تنفش حتی ظهرت اصول من وبر شعره. و این کلمه در جایی یافت نشد، ولی چون صاحب منتهی الارب، چنانکه در همه جا دیده میشود، لغت های مترجم قدیمی را در دست داشته که در دست ما نیست، ظاهراً چیزی شبیه به این کلمه وجود دارد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به ازبئرار شود
به علم رسیدن. (تاج المصادر بیهقی). به علم رسیدن و ادب یافتن. (آنندراج). فرا راه افتادن در علم و ادب و برساخته شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تدرب در علم و تعلم آن. (اقرب الموارد) (المنجد) : تخرج علیه فی الفقه خلق کثیر. (اقرب الموارد). رجوع به تخریج شود
به علم رسیدن. (تاج المصادر بیهقی). به علم رسیدن و ادب یافتن. (آنندراج). فرا راه افتادن در علم و ادب و برساخته شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تدرب در علم و تعلم آن. (اقرب الموارد) (المنجد) : تخرج علیه فی الفقه خلق کثیر. (اقرب الموارد). رجوع به تخریج شود