جدول جو
جدول جو

معنی تخصیف - جستجوی لغت در جدول جو

تخصیف
(اِ تِ)
برابر شدن سپیدی پیری به سیاهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برابر شدن سپیدی پیری و سیاهی. (آنندراج). سپید شدن نیمی از موی کسی. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، بدخویی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بدخو شدن. (اقرب الموارد) (المنجد) ، کوشیدن در تکلف به آنچه ندارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخویف
تصویر تخویف
ترسانیدن، بیم دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخفیف
تصویر تخفیف
سبک کردن، کاستن، در دستور زبان علوم ادبی مختصر ساختن کلمه با کم کردن یکی از حروف یا حذف تشدید برای سهولت تلفظ یا ضرورت شعر، مثل «گاه» و «گه»، «کلاه» و «کله»، «اگر» و «ار»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخصیص
تصویر تخصیص
خاص کردن، اختصاص دادن، چیزی را به چیز دیگر مخصوص داشتن، ویژه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنصیف
تصویر تنصیف
نصف کردن، دونیم کردن چیزی، به نیمۀ چیزی رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
وصف کردن، بیان کردن صفت کسی یا چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخلیف
تصویر تخلیف
خلیفه گردانیدن کسی به جای خود، کسی یا چیزی بعد از خود باقی گذاشتن، واپس گذاشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
وصف و بیان حال، نشانی دادن، ستایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنصیف
تصویر تنصیف
دو نیم کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیف
تصویر تخلیف
کسی یا چیزی بعد از خود باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخویف
تصویر تخویف
ترسانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخییف
تصویر تخییف
گریز از ترس، فرود آمدن، بد دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخشیف
تصویر تخشیف
راهبری کردن، راهنمائی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
از آنی، ویژه گرداندن، ویژگی دادن -1 ویژه گردانیدن ویژه کردن خاص کردن مقابل تعمیم، اختصاص ویژگی، جمع تخصیصات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخصیل
تصویر تخصیل
از هم دریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخطیف
تصویر تخطیف
ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیف
تصویر تخفیف
سبک کردن، ملایمت و تسکین، کمی و کاستی، مختصر نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخویف
تصویر تخویف
((تَ))
ترسانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
((تُ))
وصف کردن، ستودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنصیف
تصویر تنصیف
((تَ))
دو نیمه شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترصیف
تصویر ترصیف
((تَ))
منظم گردانیدن، استوار شدن، محکم شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخصیص
تصویر تخصیص
((تَ))
ویژه گردانیدن، خاص کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخفیف
تصویر تخفیف
((تَ))
سبک کردن، کم کردن قیمت چیزی، مختصر کردن کلمه با ساکن کردن، حذف تشدید یا کم کردن یکی از حروف، برای سهولت تلفظ یا ضرورت شعری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخلیف
تصویر تخلیف
سپس انداختن کسی را، واپس هشتن، باز پس گذاشتن، بازپس گذاری، جمع تخلیفات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخلیف
تصویر تخلیف
((تَ))
کسی را جانشین خود قرار دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخفیف
تصویر تخفیف
کاهش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخصیص
تصویر تخصیص
کنارگزاری، بخش کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخصیص
تصویر تخصیص
Apportionment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
Description
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تخصیص
تصویر تخصیص
распределение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
описание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تخصیص
تصویر تخصیص
Aufteilung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
Beschreibung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تخصیص
تصویر تخصیص
розподіл
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
опис
دیکشنری فارسی به اوکراینی