جدول جو
جدول جو

معنی تخشل - جستجوی لغت در جدول جو

تخشل(اِ تِ)
فروتنی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، خوار گشتن. (تاج العروس) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ذلیل شدن. (اقرب الموارد) (المنجد) ، تطامن. (تاج العروس) (اقرب الموارد) (المنجد). افتاده شدن و به نشیب افتادن. انخفاض، تباه و بکارنیامدنی شدن. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
لغت نامه دهخدا
تخشل
سر به زیری، خوار گشت
تصویری از تخشل
تصویر تخشل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تفشل
تصویر تفشل
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، تفشه، نکوهش، سراکوفت، سرزنش، بیغار، طعنه، بیغاره، پیغاره، سرکوفت، عتیب، زاغ پا، تفش، ملامت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
به خیال آوردن، به کار انداختن خیال، پنداشتن، گمان کردن، پندار، گمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخلل
تصویر تخلل
در میان قوم شدن، درآمدن در میان مردم، در چیزی نفوذ کردن و رخنه پیدا کردن، چیزی از لای دندان درآوردن، خلال کردن دندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخشع
تصویر تخشع
تضرع و لابه کردن، فروتنی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخشا
تصویر تخشا
کوشنده، کوشا
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ خَشْ شِ)
فروتن و خوار. (آنندراج). پست و خوار. (ناظم الاطباء) ، بر باد داده شده و برانداخته شده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تخشل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخزل
تصویر تخزل
گرانبار گرایی سست روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخول
تصویر تخول
تیمار داشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
خیال بستن، در خیال آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخشا
تصویر تخشا
سعی کننده و کوشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخشم
تصویر تخشم
بویناکی گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخشن
تصویر تخشن
درشتی، درشت گویی، سخت گیری به خود، سخت گذرانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخشی
تصویر تخشی
ترسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلل
تصویر تخلل
درآمدن در میان مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخال
تصویر تخال
با هم دوستی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخشع
تصویر تخشع
فروتنی نمودن، تضرع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلل
تصویر تخلل
((تَ خَ لُّ))
به میان مردم رفتن، در چیزی رخنه کردن، خلال کردن دندان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
((تَ خَ یُّ))
خیال کردن، پنداشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخشع
تصویر تخشع
((تَ خَ شُّ))
فروتنی کردن، تضرع کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
انگارش، پندار، پنداشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
Imagination
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
imagination
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
воображение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
Vorstellungskraft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
уява
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
wyobraźnia
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
想象力
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
imaginação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
immaginazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
imaginación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
verbeelding
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
จินตนาการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
imajinasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی