جدول جو
جدول جو

معنی تخربوب - جستجوی لغت در جدول جو

تخربوب(تَ رَ)
ناقۀ نجیب. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخریب
تصویر تخریب
خراب کردن، ویران کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تتربو
تصویر تتربو
مسخرگی، برای مثال لیکن نه بازگردم از شرم دشمنان / کاندرخور تماخر و تتربو شدم (سوزنی - لغتنامه - تتربو)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرنوب
تصویر خرنوب
درختی با شاخه های گره دار، برگ های مرکب، گل های زرد خوشه ای و میوۀ غلاف دار، دراز، شیرین و شبیه باقلا، خرّوب، سخینوس، کورگیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مربوب
تصویر مربوب
پرورده، مقابل رب، بنده، مملوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخروب
تصویر مخروب
مخروبه، خراب، ویران شده
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
معرب تخت پوش است، دزی در ذیل قوامیس عرب، ذیل ’تختبوش’ آرد: فارسی است و در مصر بمعنی یکی از اطاقهای همسطح کوچه و خیابان است که مورد استفادۀ مردان است. (دزی ج 1 ص 132)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَ)
تتربو. (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء). ظرافت و لاغ و مسخرگی. (برهان). لاغ و تمسخر و مضحکۀ مجلس شدن. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 292 الف) :
گشت آنکه شد همیشه پی هزل و تتربوه
از که سبکتر ارچه گران بود همچو کوه.
شهاب.
رجوع به تتربو و تتره شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
غلطیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). گرد گردیدن چیزی و غلطیدن آن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخروب
تصویر تخروب
سوراخ، لانه کلیز، جمع تخاریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخروب
تصویر مخروب
ویران کرده شده، دزدیده، نا آبادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مربوب
تصویر مربوب
پرورده، بنده پرورده شده، بنده عبد مملوک جمع مربوبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتربو
تصویر تتربو
شوخی، مسخرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
نا آباد کردن چیزی را، ویران کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خربوق
تصویر خربوق
کندس: کندشه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرعوب
تصویر خرعوب
پرشیر، شاخ ترد ستاک، نکو اندام سپید و نرم
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته خرنوب درختی است از تیره پروانه واران شبیه بدرخت گردو و دارای گلهای زرد. میوه اش در غلافی دراز شبیه باقلا جای دارد. طعم آن شیرین است و از آن رب سازند، قسمی از آن بوته ایست مرتفع و خاردار دارای شاخه های متفرق و گلهای زرد رنگ خرنوب نبطی، خرنوب یا خرنوب شامی. واحد وزن معادل یک قیراط بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جربوب
تصویر جربوب
سلمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
((تَ))
ویران کردن، خراب کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تتربو
تصویر تتربو
((تَ رَ))
تتره، شوخی، مسخرگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخروب
تصویر مخروب
((مَ))
خراب شده، ویران شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مربوب
تصویر مربوب
((مَ))
پرورده شده، بنده، عبد، مملوک، جمع مربوبین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
ویرانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
Defacement, Demolishment, Destruction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
défiguration, démolition, destruction
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
порча , разрушение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
Zerstörung, Abbruch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
псування , знищення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
zniszczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
破坏 , 拆除
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
desfiguração, demolição, destruição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
deturpamento, demolizione, distruzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
desfiguración, demolición, destrucción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
beschadiging, vernietiging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تخریب
تصویر تخریب
การทำลาย , การทำลาย
دیکشنری فارسی به تایلندی