جدول جو
جدول جو

معنی تخایل - جستجوی لغت در جدول جو

تخایل
(اِ بَ)
تکبر نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تکبر و تبختر. (اقرب الموارد) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
تخایل
تکبر نمودن
تصویری از تخایل
تصویر تخایل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخجیل
تصویر تخجیل
خجل کردن، شرمگین کردن، شرمنده ساختن
فرهنگ فارسی عمید
در بدیع ابداع کردن وجوه خیالی برای ستایش یا نکوهش چیزی به طوری که در شنونده و خواننده تاثیر کند و اثری از حزن یا نشاط یا بیم وامید پدید بیاورد، ایهام، به خیال افکندن، به کسی تهمت زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخایل
تصویر مخایل
ابرهایی که طلیعۀ باران است
علامات، آثار مثلاً مخایل نجابت، مخایل کیاست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخلیل
تصویر تخلیل
فروکردن انگشتان در میان موهای ریش، برای رسیدن آب به موها، داخل کردن انگشتان دو دست در میان هم هنگام وضو گرفتن، خلال کردن دندان، چیزی از لای دندان درآوردن، ترش شدن و فاسد شدن آب انگور یا سرکه شدن آن، سرکه ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
اظهار میل و رغبت کردن، به طرفی یا به چیزی مایل شدن، به یک سو کج شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخاذل
تصویر تخاذل
یکدیگر را فروگذاشتن و یاری نکردن، از یاری و کمک به یکدیگر خودداری کردن، سست شدن پا
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ یِ)
متخایله. گسترده شدۀ از سبزی و گیاه فراوان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخلیل
تصویر تخلیل
خلال شدن، سرکه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخایل
تصویر مخایل
نشانه ها، علامت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
تبختر در راه رفتن، چسبیدن، میل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسایل
تصویر تسایل
تند تازی سپاه، روانگی به هر سو ی، لورش (لور سیل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمیل
تصویر تخمیل
باطل و بیهوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخییل
تصویر تخییل
تهمت بکسی متوجه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزایل
تصویر تزایل
پراکنده شدن، جدائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخذیل
تصویر تخذیل
خوار گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخصیل
تصویر تخصیل
از هم دریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخاتل
تصویر تخاتل
یکدیگر را فریفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخاذل
تصویر تخاذل
ضعیف شدن، واپس شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخاصل
تصویر تخاصل
گروبندی در تیر اندازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخجیل
تصویر تخجیل
شرمنده کردن شرمسار کردن شرمنده کردن، شرمگین بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخایل
تصویر مخایل
((مَ یِ))
نشانه ها، علامت ها، ابرهایی که طلیعه باران هستند، جمع مخیله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
((تَ یُ))
اظهار میل و رغبت کردن، به سوی چیزی کج شدن، گرایش، میل، عاطفه، احساس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخاذل
تصویر تخاذل
((تَ ذُ))
سست شدن پا، یکدیگر را فروگذاشتن و یاری نکردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخییل
تصویر تخییل
((تَ))
به خیال افکندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخجیل
تصویر تخجیل
((تَ))
شرمنده کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخلیل
تصویر تخلیل
((تَ))
خلال کردن دندان، داخل هم کردن انگشتان دست هنگام وضو گرفتن برای رسیدن آب لای انگشتان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
گرایش، دلبستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
Inclination, Proclivity, Willingness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
склонность , склонность , готовность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
Neigung, Bereitschaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
нахил , схильність , готовність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
skłonność, chęć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
倾向 , 意愿
دیکشنری فارسی به چینی