سوگند شکستن میان یکدیگر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (المنجد) ، یله و رها کردن زن و شوی یکدیگر را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (المنجد). جدایی کردن زن و شوی از هم بر مالی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). رجوع به خلع شود
سوگند شکستن میان یکدیگر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (المنجد) ، یله و رها کردن زن و شوی یکدیگر را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (المنجد). جدایی کردن زن و شوی از هم بر مالی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). رجوع به خلع شود
منهمک شدن در نوشیدن شراب و لازم گرفتن آنرا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، فراخ رفتن و پاها را در رفتار از هم جدا نهادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تفکک. (اقرب الموارد) (المنجد) ، پنهان بیرون شدن و گذشتن. (از اقرب الموارد)
منهمک شدن در نوشیدن شراب و لازم گرفتن آنرا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، فراخ رفتن و پاها را در رفتار از هم جدا نهادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تفکک. (اقرب الموارد) (المنجد) ، پنهان بیرون شدن و گذشتن. (از اقرب الموارد)
حسین بن محمد بن جعفر بن محمد بن حسین رافقی معروف به خالع. بعضی نسب او را به معاویه بن ابوسفیان میرسانند. وی از بزرگان علم نحو و لغت و ادب عرب بود. از ابوعلی فارسی و ابوالحسن سیرافی و جز این دو کسب علم کرد. وفاتش به سال 388 هجری قمری اتفاق افتاد و کتب زیر او راست: 1- کتاب الاودیه والجبال والرمال. 2- کتاب الامثال. 3- کتاب تخیلات العرب. 4- شرح شعر ابوتمام. 5 -کتاب صنایع الشعر و جز اینها. ابیات زیر از اوست: رأیت العقل لم یکن انتها با و لم یقسم علی قدر السنینا فلو أن السنین تقسمته حوی الاباء انصبه البنینا. و ایضاً او راست: خطرت فقلت لها مقاله مغرم ماذاعلیک من السلام فسلّمی قالت بمن تعنی فحبک بین من سقم جسمک قلت بالمتکلم فتبسمت فبکیت قالت لاترع فلعل ّ مثل هواک بالمتبسم قلت اتفقنا فی الهوی فزیاره او موعداًقبل الزیاره قدمی فتضاحکت عجبا و قالت یا فتی لو لم ادعک تنام بی لم تحلم. (از معجم الادباء چ دارالمأمون ج 10 صص 156- 155 و انساب سمعانی)
حسین بن محمد بن جعفر بن محمد بن حسین رافقی معروف به خالع. بعضی نسب او را به معاویه بن ابوسفیان میرسانند. وی از بزرگان علم نحو و لغت و ادب عرب بود. از ابوعلی فارسی و ابوالحسن سیرافی و جز این دو کسب علم کرد. وفاتش به سال 388 هجری قمری اتفاق افتاد و کتب زیر او راست: 1- کتاب الاودیه والجبال والرمال. 2- کتاب الامثال. 3- کتاب تخیلات العرب. 4- شرح شعر ابوتمام. 5 -کتاب صنایع الشعر و جز اینها. ابیات زیر از اوست: رأیت العقل لم یکن انتها با و لم یقسم علی قدر السنینا فلو أن السنین تقسمته حوی الاباء انصبه البنینا. و ایضاً او راست: خطرت فقلت لها مقاله مغرم ماذاعلیک من السلام فسلّمی قالت بمن تعنی فحبک بین من سقم جسمک قلت بالمتکلم فتبسمت فبکیت قالت لاترع فلعل ّ مثل هواک بالمتبسم قلت اتفقنا فی الهوی فزیاره او موعداًقبل الزیاره قدمی فتضاحکت عجبا و قالت یا فتی لو لم ادعک تنام بی لم تحلم. (از معجم الادباء چ دارالمأمون ج 10 صص 156- 155 و انساب سمعانی)
فریبش نمودن. (دهار). خود را فریب خورده وانمود کردن و فریب خورده نبودن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، فریفتن بعضی مر بعضی را. (از منتهی الارب) (از آنندراج). تخاتل
فریبش نمودن. (دهار). خود را فریب خورده وانمود کردن و فریب خورده نبودن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، فریفتن بعضی مر بعضی را. (از منتهی الارب) (از آنندراج). تخاتل