جدول جو
جدول جو

معنی تحنیق - جستجوی لغت در جدول جو

تحنیق
(اِ)
از غلاف برآمدن و منتشر شدن خارهای خوشۀ زراعت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحدیق
تصویر تحدیق
نظر دوختن به چیزی، خیره نگریستن، تیز نگریستن، احاطه کردن، گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخنیق
تصویر تخنیق
خفه کردن، فشار دادن گلوی جانداری تا خفه شود، در علوم ادبی در علم عروض انداختن میم مفاعیلن که فاعیلن بشود و به جای آن مفعولن بگذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
پژوهش، جزوه، دفتر و مانند این ها که چگونگی و مراحل انجام و نتیجه پژوهش در آن نوشته می شود، بازجویی کردن، کسب اطلاع کردن، راستی، درستی، حقیقت جویی، حکمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحریق
تصویر تحریق
سوزاندن، چیزی را آتش زدن یا در آتش انداختن که بسوزد، آتش زدن در چیزی، با حرارت زیاد سبب آسیب یا آزار شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحمیق
تصویر تحمیق
احمق شمردن، نسبت حماقت به کسی دادن، کسی را احمق خواندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحنیب
تصویر تحنیب
سر فرو افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تار کرد تیره کردن، پالودن از واژگان دو پهلو، سستکاری، شوریده رایی، چشم دوختن، جالیگون از گیاهان جالیگون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخنیق
تصویر تخنیق
خبه کردن کسی را، فشردن حلق کسی تا بمیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدنیق
تصویر تدنیق
سنجیدن کار، گود افتادن چشم، تکیدن لاغر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفنیق
تصویر تفنیق
ناز پروری به ناز پروردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تانیق
تصویر تانیق
در شگفت آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجنیق
تصویر تجنیق
سنگ اندازی با بلگن (منجنیق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبنیق
تصویر تبنیق
دروغبافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
حقیقت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحدیق
تصویر تحدیق
خیره نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریق
تصویر تحریق
به آتش کشیدن به آتش افکندن سوختنسوزانیدن،جمع تحریقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحذیق
تصویر تحذیق
دم از زیرکی زدن دم از چیرگی زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمیق
تصویر تحمیق
احمق خواندن، بکسی نسبت حماقت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریق
تصویر تحریق
((تَ))
سوزانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحدیق
تصویر تحدیق
((تَ))
تیز نگریستن، تند نگاه کردن، چشم هشتن، گرد کسی بر آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخنیق
تصویر تخنیق
((تَ))
خفه کردن، در علم عروض، حذف کردن «م» از اول «مفاعیلن»
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
((تَ))
درست کردن، درستی امری را بررسی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحمیق
تصویر تحمیق
((تَ))
نسبت حماقت به کسی دادن، احمق شمردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
پژوهش، جستجو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
Ascertainment, Investigation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
vérification, enquête
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
установление , расследование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
Feststellung, Untersuchung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
встановлення , розслідування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
ustalenie, dochodzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
确认 , 调查
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
averiguação, investigação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
accertamento, indagine
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تحقیق
تصویر تحقیق
comprobación, investigación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی