جدول جو
جدول جو

معنی تحشیم - جستجوی لغت در جدول جو

تحشیم
(اِ)
به خشم آوردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به غضب آوردن کسی را. (قطر المحیط) (اقرب الموارد) ، تکلیف. (تاج المصادر بیهقی) ، آزار رسانیدن کسی را، شرمنده گردانیدن کسی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
تحشیم
به خشم آوردن
تصویری از تحشیم
تصویر تحشیم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحشیه
تصویر تحشیه
حاشیه زدن، حاشیه دوختن به جامه، حاشیه نوشتن بر کتاب، حاشیه نویسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحکیم
تصویر تحکیم
استوار کردن، کسی را در کاری یا امری حاکم گردانیدن، کسی را فرمانروا کردن و امری را به او واگذار ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
حرام کردن، حرام گردانیدن چیزی یا کاری، منع کردن، شصت و ششمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۲ آیه، متحّرم، لم تحرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحکیم
تصویر تحکیم
حاکم گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجشیم
تصویر تجشیم
رنج رساندن رنجه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهشیم
تصویر تهشیم
گرامیداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توشیم
تصویر توشیم
خال کوبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بسیار جمع کردن گرد آوردن، تنگ داشتن نفقه بر اهل و فرزندان وغیره، جمع تحشیرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحشیف
تصویر تحشیف
نگاه کردن زیر چشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحشیه
تصویر تحشیه
حاشیه نوشتن بر کتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحطیم
تصویر تحطیم
شکستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحجیم
تصویر تحجیم
تیز نگریستن، بسوی کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
حرام کردن، نا جایز قرار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحلیم
تصویر تحلیم
بردباری نمودن، به حلم منسوب کردن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
((تَ))
حرام کردن، ناروا شمردن، قطع یا محدود کردن مناسبات تجارتی و سیاسی به عنوان اقدام تنبیهی توسط یک یا چند دولت علیه کشوری که قوانین بین المللی را نقض کرده است، تحریم اقتصادی، تحریم سیاسی، تحریم تسلیحاتی و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توشیم
تصویر توشیم
((تُ))
خال کوبیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحشیه
تصویر تحشیه
((تَ یِ))
نوشتن حاشیه بر کتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحشیر
تصویر تحشیر
((تَ))
بسیار جمع کردن، گرد آوردن، تنگ داشتن نفقه بر اهل و فرزندان و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحکیم
تصویر تحکیم
((تَ))
کسی را حاکم یا داور کردن، در فارسی به معنای استوار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
جلوگیری، بازداشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
Sanction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
(FR) sanction
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
санкция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
(DE) Sanktion
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
санкція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
(PL) sankcja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
制裁
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
(PT) sanção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
(IT) sanzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
(ES) sanción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
(NL) sanctie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
การคว่ำบาตร
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
(ID) sanksi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی