جدول جو
جدول جو

معنی تحشیر

تحشیر((تَ))
بسیار جمع کردن، گرد آوردن، تنگ داشتن نفقه بر اهل و فرزندان و غیره
تصویری از تحشیر
تصویر تحشیر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تحشیر

تحشیر

تحشیر
بسیار جمع کردن گرد آوردن، تنگ داشتن نفقه بر اهل و فرزندان وغیره، جمع تحشیرات
فرهنگ لغت هوشیار

تحشیر

تحشیر
تنگ داشتن نفقه بر اهل و عیال. (غیاث اللغات از لطایف) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا

تحریر

تحریر
نوشتن نبشتن، آزاد کردن بنده، مرغوله مرغولش زبانزد خنیا مرغوله شود صدا زتحریراتش - زان رو ره گوش پیچ پیچ افتاده است (ظهوری) پیچیدگی آواز نوشتن نبشتن، آزاد کردن بنده، سره کدرن پاکیزه کردن تهذیب (کتب پیشینیان)، نقش خط برکشیدن،جمع تحریرات، غلت دادن آواز، پیچیدگی در آواز کشش، غلت آواز، از حشو و زواید پیراسته مهذب (کتب پیشینیان) : (کتاب... تحریر نصیر الدین طوسی است) یاتحریر رقبه. آزاد کردن بنده. یا ماشین تحری. ماشینی که برای نوشتن بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار

تحجیر

تحجیر
سنگ چینی نشانه نهادن با سنگ زبانزد آگاشتی (آگاشتن ثیت کردن ثبت دادن) زمین مرده را پیش از آبادانی برای گرفتن نورده (قباله) با سنگ چین نشانه می نهند علامت گذاری اراضی موات پیش از آباد کردن آنها
فرهنگ لغت هوشیار