- تحاویل
- جمع تحویل
معنی تحاویل - جستجوی لغت در جدول جو
- تحاویل ((تَ مُ))
- دگرگون کردن، یک سال در میان زراعت کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زینت تصاویر و نقوش
سهمگینی، ترساندن، رنگ های گوناگون از سرخ، سبز و زرد
بهره برداری
برگردانیدن، تغییر و تبدیل
بازگشت کردن از چیزی آغاز یابی ناب یابی کاوش و پژوهش برای رسیدن به آغاز یا ناب نهاده یا اندیشه ای، سفر نگیدن (سفرنگ تفسیر) باز گردانیدن بازگشت دادن، تفسیر کردن بیان کردن، شرح و بیان کلمه یا کلام بطوری که غیر از ظاهر آن باشد تعبیر، جمع تاویلات
برگردانیدن، انتقال دادن، جا به جا کردن، ازجایی به جای دیگر نقل کردن، سپردن چیزی به کسی، در علوم ادبی زشت و زیبا
تحویل سال: تمام شدن سال پیش و آغاز سال نو خورشیدی
تحویل سال: تمام شدن سال پیش و آغاز سال نو خورشیدی
گردانیدن کلام و برخلاف ظاهر معنی کردن آن، تعبیر و تفسیر خواب، توجیه
جمع اقوال، گفته ها، گفتارها، جمع الجمع قول، سخنان
جمع ترویحه، نشست ها، چهار خاست (رکعت) نماز شب، بیست خاست بیست خاست نمازی که در شب های ماه روزه خوانده می شود جمع ترویحه. نشستن ها، جلسه ها، جلسه کوتاه پس از خواندن چهار رکعت نماز در شبهای ماه رمضان، چهار رکعت نماز شب، بیست رکعت نماز که در شبهای ماه رمضان خوانند
جلسه، نشست
جمع تعویذ
نگارها و صورتها و نقشها
شرح و بسطها
جمع تقویم
تصاویر و اصنام
جمع تحسین
جمع تجویف، لاها، کاواک ها، گاباره ها (گاباره غار) گریستک ها جمع تجویف -. 1 لاها، کاواکها مناره ها، جوفها
جمع سراول، از ریشه پارسی شلوارها زیر جامه ها
ترویحه، جلسه و نشست مختصر
تجویف ها، جوف و درون چیزی ها، جمع واژۀ تجویف
سروال ها، شلوارها، زیرجامه ها، جمع واژۀ سروال
تمثال ها، مثل زدن ها، مثل آوردن ها، جمع واژۀ تمثال
تفصیل ها، جدا کردن ها، شرح و بیان ها، جمع واژۀ تفصیل
قول ها، گفتارها، سخن ها، کلام ها، وعده ها، کنایه از عقیده ها، نظرها، جمع واژۀ قول
جمع محذول، خوار شدگان فرومایگان
مفلسان، حاجتمندان و نیازمندان
جمع اقوال، ججمع قول