معنی تجییف - جستجوی لغت در جدول جو
تجییف
مردار شدن، بوی گرفتن مردار
مردار شدن، بوی گرفتن مردار
تصویر تجییف
فرهنگ لغت هوشیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر تجفیف
تجفیف
خشک کردن، خشکاندن
خشک کردن، خشکاندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تجویف
تجویف
جوف و درون چیزی
جوف و درون چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تزییف
تزییف
ناسره و ناروا کردن مسکوک
ناسره و ناروا کردن مسکوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تجفیف
تجفیف
خشکاندن خشک کردن خشکانیدن خشک کردن
خشکاندن خشک کردن خشکانیدن خشک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تخییف
تخییف
گریز از ترس، فرود آمدن، بد دلی
گریز از ترس، فرود آمدن، بد دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تجدیف
تجدیف
ناسپاسی اندک شمری خدا داده را
ناسپاسی اندک شمری خدا داده را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تجویف
تجویف
تهی کردن
تهی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تنییف
تنییف
فزونی پذیری
فزونی پذیری
فرهنگ لغت هوشیار
تکییف
ریخت گرفتن نیک بریدن نیک بریدنقطعه قطعه کردن، کیفیتی معلوم قرار دادن برای شی، جمع تکییفات
ریخت گرفتن نیک بریدن نیک بریدنقطعه قطعه کردن، کیفیتی معلوم قرار دادن برای شی، جمع تکییفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تغییف
تغییف
بد دل شدن
بد دل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تزییف
تزییف
نبهره کردن ازارزش انداختن ناسره داشتن نبهره داشتن نادرست خواندن
نبهره کردن ازارزش انداختن ناسره داشتن نبهره داشتن نادرست خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تضییف
تضییف
مهمان داشتن مهمانی دادن
مهمان داشتن مهمانی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تجیف
تجیف
مردار گشتن، بویناکی مردار
مردار گشتن، بویناکی مردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تجویف
تجویف
((تَ))
خالی کردن
خالی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر تزییف
تزییف
((تَ یِ))
ناخالص کردن مسکوک، کوچک کردن، مردود گردانیدن
ناخالص کردن مسکوک، کوچک کردن، مردود گردانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویر تضییف
تضییف
((تَ))
مهمان داری کردن
مهمان داری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر تکییف
تکییف
((تَ))
نیک بریدن، کیفیتی معلوم قرار دادن برای شیء
نیک بریدن، کیفیتی معلوم قرار دادن برای شیء
فرهنگ فارسی معین