جدول جو
جدول جو

معنی تزییف

تزییف((تَ یِ))
ناخالص کردن مسکوک، کوچک کردن، مردود گردانیدن
تصویری از تزییف
تصویر تزییف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تزییف

تزییف

تزییف
نبهره کردن ازارزش انداختن ناسره داشتن نبهره داشتن نادرست خواندن
تزییف
فرهنگ لغت هوشیار

تزییف

تزییف
نبهره کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). ناسره و ناروان گردانیدن دراهم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ناسره کردن درم. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) : و چون پدرش از این شیوه عاری بود پسر بدین تلبیسات و تزییفات در جنب او عالمی متفوق می نمود. (جهانگشای جوینی) ، تحقیر و تصغیر کسی. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، بلند و مرتفع ساختن بناء. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا