جدول جو
جدول جو

معنی تجنید - جستجوی لغت در جدول جو

تجنید
لشکر جمع کردن، لشکر آراستن، لشکرآرایی
تصویری از تجنید
تصویر تجنید
فرهنگ فارسی عمید
تجنید
(اِ)
لشکر کردن. (تاج المصادر بیهقی). لشکر گرد کردن. (دهار) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). لشکر جمع کردن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تجنید
لشکر آراستن
تصویری از تجنید
تصویر تجنید
فرهنگ لغت هوشیار
تجنید
((تَ))
لشکر آراستن، لشکر گرد کردن
تصویری از تجنید
تصویر تجنید
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تجلید
تصویر تجلید
جلد کردن کتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجدید
تصویر تجدید
نو کردن، تازه کردن، از سر گرفتن امری یا کاری، از نو آغاز کردن،
درسی که در آن نمرۀ قبولی کسب نشده است، تکرار
تجدید مطلع: در علوم ادبی آوردن مطلع دیگر در یک قصیده به واسطۀ ناتمام ماندن مقصود و مطلب یا تنگی قافیه
تجدید فراش کردن: دوباره زن گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجنیب
تصویر تجنیب
دور کردن، دور داشتن کسی را از چیزی، پرهیز دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجوید
تصویر تجوید
فن درست ادا کردن حروف و کلمات در تلاوت قرآن، درست ادا کردن حروف و کلمات مانند تلفظ فصحای عرب، نیکو کردن، سره کردن، کاری را نیک کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجعید
تصویر تجعید
پیچ و تاب دادن موی، پیچیده ساختن موی سر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجنیح
تصویر تجنیح
بال قرار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
نو کردن از سر گرفتن نو گری نو کردن از سر گرفتن از نو ساختن، نو سازی از سر گیری، جمع تجدیدات. یا تجدید چاپ (طبع)، از نو چاپ کردن (کتابی یا رساله ای)، یا تجدید نظر. در امری یا نوشته ای دوباره نظر کردنظنرا مورد بررسی مجدد قرار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجرید
تصویر تجرید
برهنه کردن، شمشیر را از غلاف کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
ترنجاندن، مرغولاندن پیچدار کردن (زلف) جعد دادن مرغول کردن بشک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجلید
تصویر تجلید
پوست باز کردن اشتر جلد کردن جلد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجنیب
تصویر تجنیب
دور کردنپرهیز دادنپرهیزانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجنیس
تصویر تجنیس
همجنسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنجید
تصویر تنجید
پشتی ساختن، نهالین (لحاف) ساختن، خانه آرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجنیص
تصویر تجنیص
مردن، تیز نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزنید
تصویر تزنید
دروغگویی، بیش کیفری کیفر دادن بیش از اندازه گناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفنید
تصویر تفنید
بدروغ، به ضعف، به جهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجمید
تصویر تجمید
فسردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهنید
تصویر تهنید
کوتاهی در کار، دشنامگویی، شیفته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
نیکخوانی شمرده خوانی نیکو کردن سره کردن، نیک گفتن، علم نیکو تلفظ کردن حروف و کلمات قرآن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجنین
تصویر تجنین
دیوانه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجنیق
تصویر تجنیق
سنگ اندازی با بلگن (منجنیق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجوید
تصویر تجوید
((تَ))
نیکو کردن، نیک گفتن، علم درست ادا کردن حروف و کلمات قرآن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجنیس
تصویر تجنیس
((تَ))
از جنس هم قرار دادن، با چیزی مانند شدن، در ریاضی عدد صحیح را هم جنس عدد کسری کردن، در علم بدیع از صنایع لفظی است و در آن کوشش می شود الفاظی در کلام آورده شود که دارای صورت یکسان و معنای متفاوت باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجنیح
تصویر تجنیح
((تَ))
بال قرار دادن، بر دو کف دست تکیه کردن و گشاده داشتن بازو (هنگام سجده)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجنیب
تصویر تجنیب
((تَ))
دور کردن، پرهیز دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجلید
تصویر تجلید
جلد کردن (کتاب و مانند آن)، پوست کندن یا پوست پوشانیدن بر چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجعید
تصویر تجعید
((تَ))
پیچ دار کردن، جعد دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجرید
تصویر تجرید
((تَ))
تنهایی گزیدن، پیراستن، تجرید معانی، پوست کندن، برهنه کردن، گوشه گرفتن، تنهایی، درآوردن شمشیر از غلاف، پیرایش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجدید
تصویر تجدید
((تَ))
نو کردن، از سر گرفتن، نوسازی، از سرگیری، خاطره به یاد آوردن آن، فراش دوباره زن گرفتن، نظر بررسی مجدد، قوا سر و سامان دادن تجهیزات و افراد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجدید
تصویر تجدید
از سر گیری، دوباره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجرید
تصویر تجرید
آهنجش
فرهنگ واژه فارسی سره