- تجار
- بازرگانان، سوداگران
معنی تجار - جستجوی لغت در جدول جو
- تجار
- بازرگانها، تاجرها
- تجار
- تاجرها، بازرگانان، بازارگانان، جمع واژۀ تاجر
- تجار ((تُ جّ))
- جمع تاجر، بازرگانان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سوداگرانه، بازرگانی، سودایی
سوداگری، بازرگانی
اسبی که در آسیای مرکزی و تخارستان (طخارستان) پرورش یافته اسب تخاری. توضیح این کلمه که در ویس و رامین ترجمه گرجی آمده در چاپهای فارسی منظومه مذکور و نیز در فرهنگها بصورت (تجاره) تحریف شده
داد و ستد کردن کره اسبی که هنوز بر روی او زین نگذاشته باشند کره اسبی که هنوز بر روی او زین نگذاشته باشند
جمع تجربه، آزمون ها ویجستان جمع تجربه آزمایشها آزمونها
کره اسب، برای مثال آنکه تدبیر او سواری کرد / بر جهان تجارۀ توسن (فرخی - ۳۰۷) ، بعضی این کلمه را تحریف تخاره دانسته اند، منسوب به تخارستان مثلاً اسب تخاری
تجربه، آگاهی یا مهارتی که فرد در طول زندگی به دست می آورد، آزمودن، آزمایش، معاینۀ پزشکی
داد و ستد کردن، خرید و فروش کلی هر نوع کالا، سوداگری، بازرگانی
Commercial, Commercial
коммерческий
kommerziell
комерційний
komercyjny
comercial
commerciale
comercial
commercial
commercieel
เชิงพาณิชย์ , เชิงพาณิชย์
komersial
تجاريٌّ , تجاريٌّ
व्यापारिक , वाणिज्यिक
מסחרי , מסחרי
商業的な , 商業的
kibiashara