گرانی کردن. (زوزنی) (ترجمان عادل بن علی). گرانی خاطر. (غیاث اللغات) (آنندراج). کاهلی کردن و پس ماندن از آن و خویشتن را گران ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : تثاقل عنه ثقل و تباطاء. (قطر المحیط). گرانی نمودن. (از اقرب الموارد) ، چیزی را با سنگینی لگدمال کردن. (از اقرب الموارد) ، بددلی کردن قوم در جنگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گرانی کردن قوم هنگام یاری خواستن از ایشان. (از قطر المحیط) ، گرانبار شدن. (غیاث اللغات).
گرانی کردن. (زوزنی) (ترجمان عادل بن علی). گرانی خاطر. (غیاث اللغات) (آنندراج). کاهلی کردن و پس ماندن از آن و خویشتن را گران ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : تثاقل عنه ثقل و تباطاء. (قطر المحیط). گرانی نمودن. (از اقرب الموارد) ، چیزی را با سنگینی لگدمال کردن. (از اقرب الموارد) ، بددلی کردن قوم در جنگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گرانی کردن قوم هنگام یاری خواستن از ایشان. (از قطر المحیط) ، گرانبار شدن. (غیاث اللغات).
کاهلی کننده و پس ماننده و خویشتن را گران سازنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). سنگین و گران و ثقیل و سست و کاهل. (ناظم الاطباء) ، بددلی کننده در جنگ. (آنندراج) (از منتهی الارب). بددل و ترسو در جنگ. (ناظم الاطباء) ، جذب شونده به جانب زمین، کسی که رشک می برد بر ساختن چیزی و وامی ماند از آن. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تثاقل شود
کاهلی کننده و پس ماننده و خویشتن را گران سازنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). سنگین و گران و ثقیل و سست و کاهل. (ناظم الاطباء) ، بددلی کننده در جنگ. (آنندراج) (از منتهی الارب). بددل و ترسو در جنگ. (ناظم الاطباء) ، جذب شونده به جانب زمین، کسی که رشک می برد بر ساختن چیزی و وامی ماند از آن. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تثاقل شود