گرانی کردن. (زوزنی) (ترجمان عادل بن علی). گرانی خاطر. (غیاث اللغات) (آنندراج). کاهلی کردن و پس ماندن از آن و خویشتن را گران ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : تثاقل عنه ثقل و تباطاء. (قطر المحیط). گرانی نمودن. (از اقرب الموارد) ، چیزی را با سنگینی لگدمال کردن. (از اقرب الموارد) ، بددلی کردن قوم در جنگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گرانی کردن قوم هنگام یاری خواستن از ایشان. (از قطر المحیط) ، گرانبار شدن. (غیاث اللغات).