جدول جو
جدول جو

معنی تبلیم - جستجوی لغت در جدول جو

تبلیم
(اِ)
زشت کردن. (تاج المصادربیهقی) (زوزنی) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). زشت نمودن کار بر کسی. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) : لاتبلّم علیه امره ، ای لاتقبحه . (اقرب الموارد) ، سخت آرزومند شدن ناقه به فحل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گشن خواه شدن ناقه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تالیم
تصویر تالیم
عنصر فلزی، کمیاب، نرم و قابل مفتول شدن که از ترکیبات آن برای تولید سم و در شیشه سازی و تجهیزات الکترونیکی استفاده می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکلیم
تصویر تکلیم
سخن گفتن با کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
علم یا هنری را به کسی یاد دادن، کسی را چیزی آموختن، آموزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
گردن نهادن، رام شدن، واگذار کردن، سپردن، درود، سلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
آگاه کردن دیگران از فایده های چیزی، کسی یا عقیده ای مثلاً تبلیغ کالا، تبلیغ انتخاباتی، تبلیغ حزبی، رساندن خبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبلیل
تصویر تبلیل
نیک تر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبلسم
تصویر تبلسم
زبان بندی زبان بند شدن خامشی از بیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبلید
تصویر تبلید
در نیافتن، زفتیدن زفتی کردن، خود را بر زمین زدن، نباریدن ابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبلیع
تصویر تبلیع
بوجود آمدن سپیدی مو در سر کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
رسانیدن، واصل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبلیح
تصویر تبلیح
بماندن، عاجز و درمانده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثلیم
تصویر تثلیم
رخنه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبجیم
تصویر تبجیم
خاموش ماندن از ترس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکلیم
تصویر تکلیم
به سخن در آوردن نولاندن به گفت واداشتن، زخم کردن زخماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
کسی را چیزی آموختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصلیم
تصویر تصلیم
از بن بریدن گوشی و بینی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
سلام کردن، تحیت و تکریم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تظلیم
تصویر تظلیم
ستمکار خواندن ستمگر دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیم
تصویر تخلیم
برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحلیم
تصویر تحلیم
بردباری نمودن، به حلم منسوب کردن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
((تَ))
یاد دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکلیم
تصویر تکلیم
((تَ))
با کسی سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
((تَ))
گردن نهادن، سلام گفتن، پذیرفتن شکست و متوقف کردن جنگ، حالت اطاعت و فرمانبرداری، مطیع، فرمانبردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
((تَ بَ لُّ))
رسانیدن پیام یا خبر، موضوعی را به اطلاع عموم رسانیدن، جمع تبلیغات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
آموزه، آموزش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
نمایاندن آگهی، آوازه گری، پیام رسانی، آگهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
واگذاری، گردن نهادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
Edification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
Promotion, Publicity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
Surrender, Submission
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
продвижение , публичность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
подчинение , капитуляция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
возведение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
Promotion, Werbung
دیکشنری فارسی به آلمانی