- تبتیل
- از دنیا بریدن و بخدا گرویدن
معنی تبتیل - جستجوی لغت در جدول جو
- تبتیل
- تبتل، از دنیا بریدن و به خدا پیوستن
- تبتیل ((تَ))
- بریدن از دنیا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دگرگونی
پیدا کردن، هویدا کردن سخن قراء قرآن بادای مخارج حروف باهستگی و آرامیدگی
آشوباندن آشوبش غاکاندن چلپیدن (چلپ فتنه) (غاک فتنه)، دو به همزدن
بسیار کشی میرانیدن
از ته بریدن بسیار بریدن
بدل کردن، عوض کردن چیزی به چیزی، تحویل و تعویض
تهمت زدن کسی را، بخیل خواندن کسی را
بزرگ شمردن، احترام کردن
نیک تر کردن
در آمیختن
پیش شدن
مانده گردیدن درماندگی
باطل کردن
پوست باز کردن
مکروه داشتن
گرامی داشتن، بزرگ شمردن، احترام کردن
قرآن را با قرائت درست و آهنگ خوش تلاوت کردن، سخن را آراسته و آشکار و بی تکلف کردن، هموار و پیدا خواندن، خوش آوازی و حسن کلام
تغییر چیزی به جای چیز دیگر، عوض کردن شخصی با شخص دیگر
باطل کردن
بریده گردیدن، مطلق بریدن
از دنیا بریدن و به خدا پیوستن