تایاباذ، قریه ای در بوشح از اعمال هرات، (انساب سمعانی ورق 102 ب) (معجم البلدان ج 2 ص 357)، در مرآت البلدان ج 1 ص 337 این کلمه به تصحیف تایاد آمده است، رجوع به تایباد، طایباد، طیبات و تایب آباد شود
تایاباذ، قریه ای در بوشح از اعمال هرات، (انساب سمعانی ورق 102 ب) (معجم البلدان ج 2 ص 357)، در مرآت البلدان ج 1 ص 337 این کلمه به تصحیف تایاد آمده است، رجوع به تایباد، طایباد، طیبات و تایب آباد شود
تایب آبادی، زین الدین ابوبکر تایبادی، در علوم ظاهری شاگرد نظام الدین هروی بود و از شیخ الاسلام احمد النامقی تربیت روحانی یافت و ملازمت تربت مقدسۀ وی داشت وبابامحمود طوسی را در طوس ملاقات کرد و با وی مکاتبت داشت، عمادالدین زوزنی در تاریخ وفات او گفته است: سنه احدی و تسعین بود تاریخ گذشته هفتصد از سلخ محرم شده نصف النهار از پنجشنبه که روح پاک مولانای اعظم سوی خلد برین رفت و ملائک همه گفتند از جان خیر مقدم، رجوع به نفحات الانس جامی چ کتابفروشی سعدی صص 498-500 و رجوع به تاریخ عصر حافظ ص 401 و مجمل فصیح خوافی در حوادث 782 و791 و تذکرۀ دولتشاه و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 316، 430، 543 و شدالازار چ قزوینی و اقبال صص 119-120 حاشیۀ 4 و ظفرنامۀ شرف الدین علی یزدی ج 1 ص 312 و حافظشیرین سخن تألیف دکتر معین ج 1 صص 188-191 شود
تایب آبادی، زین الدین ابوبکر تایبادی، در علوم ظاهری شاگرد نظام الدین هروی بود و از شیخ الاسلام احمد النامقی تربیت روحانی یافت و ملازمت تربت مقدسۀ وی داشت وبابامحمود طوسی را در طوس ملاقات کرد و با وی مکاتبت داشت، عمادالدین زوزنی در تاریخ وفات او گفته است: سنه احدی و تسعین بود تاریخ گذشته هفتصد از سلخ محرم شده نصف النهار از پنجشنبه که روح پاک مولانای اعظم سوی خلد برین رفت و ملائک همه گفتند از جان خیر مقدم، رجوع به نفحات الانس جامی چ کتابفروشی سعدی صص 498-500 و رجوع به تاریخ عصر حافظ ص 401 و مجمل فصیح خوافی در حوادث 782 و791 و تذکرۀ دولتشاه و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 316، 430، 543 و شدالازار چ قزوینی و اقبال صص 119-120 حاشیۀ 4 و ظفرنامۀ شرف الدین علی یزدی ج 1 ص 312 و حافظشیرین سخن تألیف دکتر معین ج 1 صص 188-191 شود
دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 18هزارگزی شمال بیرجند کنار راه شوسۀ مشهد. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. کلاته زیر و مزرعه کربلائی تاجر جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 18هزارگزی شمال بیرجند کنار راه شوسۀ مشهد. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. کلاته زیر و مزرعه کربلائی تاجر جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی از دهستان آختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد در 9000گزی شمال بوکان و 1500 گزی باختر شوسۀ بوکان به میاندوآب، جلگه، معتدل و مالاریائی است، 120 تن سکنه دارد، آب آن از سیمین رود، محصول آنجا غلات، توتون، چغندر، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی جاجیم بافی است، راه شوسه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان آختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد در 9000گزی شمال بوکان و 1500 گزی باختر شوسۀ بوکان به میاندوآب، جلگه، معتدل و مالاریائی است، 120 تن سکنه دارد، آب آن از سیمین رود، محصول آنجا غلات، توتون، چغندر، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی جاجیم بافی است، راه شوسه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
این نام دوبار به همین صورت در تاریخ سیستان چ بهار آمده است:... جهت امارت سیستان ونیه و فراه و قلعۀ کاه و بست و تکناباد و تمامی رود... در سال ششصد و هشتاد و سه. (تاریخ سیستان چ ص 406). فرستادن لشکر منصور به ولایت گرمسیر و حوالی بست و تکناباد و جماعتی دزدان و رنود را برانداختن. (تاریخ سیستان ایضاً ص 408). و ظاهراً تصحیفی از تکین آباد است. رجوع به تکین آباد شود
این نام دوبار به همین صورت در تاریخ سیستان چ بهار آمده است:... جهت امارت سیستان ونیه و فراه و قلعۀ کاه و بست و تکناباد و تمامی رود... در سال ششصد و هشتاد و سه. (تاریخ سیستان چ ص 406). فرستادن لشکر منصور به ولایت گرمسیر و حوالی بست و تکناباد و جماعتی دزدان و رنود را برانداختن. (تاریخ سیستان ایضاً ص 408). و ظاهراً تصحیفی از تکین آباد است. رجوع به تکین آباد شود
قریه ای است از باخرز و از آن جا است عارف مرشد شیخ زین الدین پیر امیر تیمور صاحب قران، و اصل در آن تایب آباد بوده و تایباد مخفف آن است، (انجمن آرا) (آنندراج)، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 430 و 543 و شدالازار چ قزوینی و اقبال صص 119-120 حاشیۀ 4 و ناظم الاطباء، رجوع به تایاباد، تایاباذ، طایباد، طیبات و تایب آباد و تایبادی و تایبادی (زین الدین ابوبکر) شود
قریه ای است از باخرز و از آن جا است عارف مرشد شیخ زین الدین پیر امیر تیمور صاحب قران، و اصل در آن تایب آباد بوده و تایباد مخفف آن است، (انجمن آرا) (آنندراج)، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 430 و 543 و شدالازار چ قزوینی و اقبال صص 119-120 حاشیۀ 4 و ناظم الاطباء، رجوع به تایاباد، تایاباذ، طایباد، طیبات و تایب آباد و تایبادی و تایبادی (زین الدین ابوبکر) شود
ابراهیم بن محمد تایابادی مکنی به ابوالعلاء فقیه و پیشوای کرامیه بود، حافظ ابوالقاسم علی بن الحسن بن هبهاﷲ دمشقی و دیگران از وی روایت کرده اند، (معجم البلدان ج 2 ص 357)، رجوع به انساب سمعانی ورق 102 ب شود
ابراهیم بن محمد تایابادی مکنی به ابوالعلاء فقیه و پیشوای کرامیه بود، حافظ ابوالقاسم علی بن الحسن بن هبهاﷲ دمشقی و دیگران از وی روایت کرده اند، (معجم البلدان ج 2 ص 357)، رجوع به انساب سمعانی ورق 102 ب شود
کلمه فعل یعنی شدنی میشود، (ناظم الاطباء)، یعنی هرچه میشود بشود، (آنندراج)، هرچه باید بشود میشود، (ناظم الاطباء)، هرچه باداباد، علی اﷲ، فرخی گوید: چنان نمود ملک را که ره بدست چپ است برفت سوی چپ و گفت هرچه باداباد، حافظ فرماید: شراب و عیش نهان چیست کار بی بنیاد زدیم بر صف رندان و هرچه باداباد، باد و ابر است این جهان افسوس باده پیش آر هرچه باداباد، رودکی، بگیرم پند تو بر یاد از این بار بکوشم هرچه باداباد از این بار، نظامی، هرچه باداباد ما کشتی در آب انداختیم (مثل)، (از فرهنگ نظام)، این ترکیب غالباً با هرچه استعمال میشود
کلمه فعل یعنی شدنی میشود، (ناظم الاطباء)، یعنی هرچه میشود بشود، (آنندراج)، هرچه باید بشود میشود، (ناظم الاطباء)، هرچه باداباد، علی اﷲ، فرخی گوید: چنان نمود ملک را که ره بدست چپ است برفت سوی چپ و گفت هرچه باداباد، حافظ فرماید: شراب و عیش نهان چیست کار بی بنیاد زدیم بر صف رندان و هرچه باداباد، باد و ابر است این جهان افسوس باده پیش آر هرچه باداباد، رودکی، بگیرم پند تو بر یاد از این بار بکوشم هرچه باداباد از این بار، نظامی، هرچه باداباد ما کشتی در آب انداختیم (مثل)، (از فرهنگ نظام)، این ترکیب غالباً با هرچه استعمال میشود