- تاکدخت (دخترانه)
- مرکب از تاک (درخت انگور) + دخت (دختر)
معنی تاکدخت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنتی کلینال
پرنسس
با صحت عمل، درستکار
جمع تاکید
شاهدخت: چرا باید مهتران این چنین سخن گویند که شاه دختر کرا خواهد و کرا خواهد دادن
صمغ درخت افربیون که آنرا لبانه مغربیه نیز گویند. توضیح در بعضی کتب تاکوت را بصورت تیکوت هم ذکر کرده اند و در برهان بصورت تاکوب آمده است
حمله
استوار شدن، استحکام استواری بی برگشت استوار شدن محکم گشتن، استواری استحکام
نوعی از رفتن اسب، به تاخت رفتن، دو و دویدن، حمله و هجوم
تاختن، دویدن یا با سرعت رفتن، حمله
تاخت آوردن: حمله کردن
تاخت زدن: عوض کردن چیزی با چیز دیگر، مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر
تاخت کردن: تاختن، اسب دواندن، غارت کردن
تاخت و تاز: اسب دوانیدن، اسب تاختن، حمله، هجوم
تاخت آوردن: حمله کردن
تاخت زدن: عوض کردن چیزی با چیز دیگر، مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر
تاخت کردن: تاختن، اسب دواندن، غارت کردن
تاخت و تاز: اسب دوانیدن، اسب تاختن، حمله، هجوم
استوار گشتن چیزی یا امری، محکم شدن، استوار شدن
دویدن اسب، دو، دویدن، حمله کردن، هجوم آوردن، و تالان تاخت و تاز و غارت