زئوس از خدایان یونانیان قدیم سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، قاضی چرخ، قاضی فلک، زاووش، اورمزد، هرمز، زوش، برجیس، ژوپیتر، سعد اکبر، سعد السّعود، زواش برای مثال فلک سادس ست زاوش را / که دهنده ست دانش و هش را (سنائی۱ - ۶۹۹)
زئوس از خدایان یونانیان قدیم سَیّارِۀ مُشتَری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، قاضیِ چَرخ، قاضیِ فَلَک، زاووش، اورمَزد، هُرمُز، زَوَش، بِرجیس، ژوپیتِر، سَعدِ اَکبَر، سَعدُ السُّعود، زَواش برای مِثال فلک سادس ست زاوش را / که دهنده ست دانش و هش را (سنائی۱ - ۶۹۹)
هر نوع برآمدگی که در اثر سوختگی یا ساییده شدن در پوست بدن به وجود می آید و رو پوست از لا پوست جدا می شود و مایعی در میان آن دو جمع می شود جوانه، گوساله یا کره الاغ، برای مثال چنان ببینی تاول نکرده کار هگرز / به چوب رام شود یوغ را نهد گردن (اورمزدی- صحاح الفرس - تاول)
هر نوع برآمدگی که در اثر سوختگی یا ساییده شدن در پوست بدن به وجود می آید و رو پوست از لا پوست جدا می شود و مایعی در میان آن دو جمع می شود جوانه، گوساله یا کره الاغ، برای مِثال چنان ببینی تاول نکرده کار هگرز / به چوب رام شود یوغ را نهد گردن (اورمزدی- صحاح الفرس - تاول)