معنی کاوش - فرهنگ فارسی عمید
معنی کاوش
- کاوش
- جستجو، تفحص، کندن زمین، کنایه از رخنه، نفوذ، برای مثال پرستیدن داور افزون کند / ز دل کاوش دیو بیرون کند (فردوسی - ۷/۱۸۱) جستجو، تفحص، کندن زمین، کنایه از رخنه، نفوذ، برای مِثال پرستیدن داور افزون کند / ز دل کاوش دیو بیرون کند (فردوسی - ۷/۱۸۱)
تصویر کاوش
فرهنگ فارسی عمید