جدول جو
جدول جو

معنی تانکرت - جستجوی لغت در جدول جو

تانکرت
(کَ)
شهری است بمغرب که تا ’تلمسان’ دو منزل راه است. (معجم البلدان ج 2 ص 354)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شانکر
تصویر شانکر
زخمی مملو از چرک در آلت تناسلی که در بیماری هایی چون سوزاک، سیفلیس و یا سل پوستی به وجود می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تناکر
تصویر تناکر
خود را نادان نمایاندن، اظهار نادانی کردن، تجاهل، ناشناختن، با همدیگر دشمنی ورزیدن قوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تانکر
تصویر تانکر
اتومبیل بزرگ مخزن دار، ویژۀ حمل مایعات، مخزن ذخیره سازی مایعات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مناکرت
تصویر مناکرت
با هم جنگیدن، کارزار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دینکرت
تصویر دینکرت
کارهای دینی، مجموعهای از اطلاعات راجع به قواعد و اصول و آداب و رسوم و روایات و ادبیات کیش مزداپرستی به زبان پهلوی که تالیف آن در قرن نهم میلادی توسط آرتور فرنبگ (آذرفرنبغ) آغاز شد و در اواخر همان قرن توسط دیگران به پایان رسید
فرهنگ فارسی عمید
(رِ)
پسرعموی ’بوهمند اول’ و نوۀ دختری ’ربرت گیسکارد’ و پسر ’مارکیسوس’ و از مسیحیان جنوب ایتالیا (سیسیل، صقلیه) و از قهرمانان اولین جنگ صلیبی و اشغال اورشلیم بود. وی در سال 1096 میلادی با ’بوهمنداول’ به قسطنطنیه رفت و از هم پیمان شدن با ’الکسیوس’ امتناع نمود و در لباس کشاورزان به ’بسفور’ فرار کرد ولی پس از چندی به ’الکسیوس’ گروید و در سلک شاهزادگان درآمد. در دوران جنگ اول صلیبی به ’سیلیسیا’ حمله برد و فرمانروای ’ترسوس’ شد و از طرف ’بالدوین لورین’ مورد تعقیب قرار گرفت و بوسیلۀ قوای مخصوص بالدوین از آنجا خارج و بسوی ’ادنه’ و مامیسترا پیشرفت و آن خطه را مسخر ساخت. و به جنگجویان صلیبی ملحق شد و نقش مهمی را در محاصره و تسخیر اورشلیم بعهده گرفت (ژوئیه 1099 میلادی). آنگاه به ’نابلس’ رفت و درصدد تحصیل امارت و سلطنت برای خود برآمد. بکمک ’گادفری’ به امارت ’تیبریاس’ و ’جلیل’ که در شمال ’نابلس’ واقع بود منصوب شد. در سال 1100 کوشش بی فایده ای نمود که ’بالدوین لورن’ دشمن قدیمی خود را از رسیدن به تخت و تاج اورشلیم بازدارد. در همان سال بوهمنداول بوسیلۀ مسلمانان دستگیر شد و تانکرد فرمانروایی خود را در جلیل رها کرد و برای نیابت سلطنت به ’انطاکیه’ رفت و شهرهای ’کیلیکیه’ را در سال 1101 و ’لائودیسه’ را در سال 1103 میلادی مسخر ساخت. چون ’بوهمند’آزاد شد، تانکرد ’انطاکیه’ را به او واگذاشت و در سال 1104 با بوهمند و ’بالدوین دوبرگ’ (که در آن موقعکنت ’ادسا’ بود) بمنظور استیلا بر ’بالدوین لورین’ متحد شد و به ’حران’ حمله بردند و شکست سختی خوردند، ’بالدوین دوبرگ’ زندانی شد، گرچه تانکرد از این شکست بی نصیب نماند ولی حکومت ’ادسا’ را که قبلاً در دست ’بالدوین’ بود بدست آورد و در سال 1105 حکومت ’انطاکیه’ بدو واگذار شد و بوهمند برای کسب نیروی امدادی به اروپا رفت. تانکرد با مسلمانان همجوار خود به خشونت رفتار میکرد و در سال 1106 ’آپامیا’ را تصرف کرد. در سال 1107 هنگامی که بوهمند به آخرین لشکرکشی خود علیه ’الکسیوس’ شروع کرد، تانکرد مجدداً (سیلیسیا) کیلیکیه و لااودیسا (لائودیسه) را از یونانیان بقهر بازگرفت و در سال 1108 هنگامی که ’بالدوین دوبرگ’ آزادی خود را بازیافت برای تانکرد واگذاری ادسا به او کار مشکلی بود ولی سرانجام بناچار پذیرفت. او نه تنها حکمرانی انطاکیه را در مقابل یونانیان و حکام طرابلس و حملۀ مسلمانان حفظ کرد، بلکه رفته رفته بر قلمرو خود افزود. در سال 1106 دختر فیلیپ اول فرانسه را بزنی گرفت اما بدون آنکه اولادی داشته باشد در سال 1112درگذشت و حکومت را به برادرزاده اش ’روژر’ واگذار کرد تا این که در همین موقعبوهمند دوم بجانشینی او برخاست. (از دایرهالمعارف بریتانیکا چ 1957). المنجد در ذیل کلمه تانکرید آرد:از امراء صقلیۀ نورماندی و یکی از فرماندهان جنگ اول صلیبی بود که در محاصرۀ اورشلیم شرکت جست امیری بزرگ و حاکم انطاکیه بود. وی بسال 1112 میلادی درگذشت
لغت نامه دهخدا
(مُ کَ / کِ رَ)
مناکره. رجوع به مناکره و مناکره شود.
- مناکرت کردن، مبارزه کردن. معارضه کردن. مقاومت و پایداری کردن: روزگار در تیسیرمراداو مناکرت و مناکدت می کرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1تهران ص 392)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
نیکلا. نقاش فرانسوی، مولد پاریس (1690-1743م.)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
مجموعه ای است بزرگ بزبان پهلوی دارای 169000کلمه تألیف آذرفرنبغ شامل اطلاعات مربوط بقواعد و اصول و آداب و رسوم و روایات و تاریخ و ادبیات زردشتی. تألیف این کتاب در اواخر قرن نهم میلادی بپایان رسیده است. رجوع به آذر فرنبع و مزدیسنا، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی صص 18-26، ایران باستان ج 2 ص 1516، خرده اوستا، و یشتها ج 2 و فرهنگ ایران باستان شود
لغت نامه دهخدا
(تَ نَکْ کُ)
جمع واژۀ تنکر. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(تَرِ)
دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: اسپانیایی ’ترینکت’ دگل جلو کشتی
لغت نامه دهخدا
(کِ)
دهی از دهستان کرچمبو است که در بخش داران شهرستان فریدن واقع است و 298 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مَ کَ)
شهری است نزدیک برقه بمغرب و این کلمه بربری است. (معجم البلدان ج 2 ص 354)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
رودی است به ایتالیا که در ساحل راست رود ’پو’ میریزد و 250هزار گز طول آن است
لغت نامه دهخدا
(یَ)
دزی این صورت را ضبط کرده و گوید گولیوس و فریتاگ بنقل از ابن البیطار این شکل را آورده اند، و آن بصورت تانقیت (کذا) و تالغیت هم آمده. (دزی ج 1 ص 140)
لغت نامه دهخدا
بلغت بربر خس الحمار، رجل الحمام، حالوما، کحلا، شنجار، شنگار، انقلیا، قالقس و حمیرا راگویند، رجوع به لکلرک ج 1 ص 456 و ج 2 ص 29 و 345 و ذیل ص 346 همان کتاب و شنجار و حمیرا در لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
پایتخت بلاد ازبک در آسیای وسطی، دارای 585005 تن سکنه میباشد که اغلب آنان مسلمانند و تجارت آنجا حریر است. (از المنجد). تاشکند. رجوع به تاشکند شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
ورشکستگی. (لغات مصوبۀ فرهنگستان). و رجوع به ورشکستگی شود، مؤمن. باخدا
لغت نامه دهخدا
(کِ)
مأخوذ از انگلیسی و در فارسی جدید متداول است. انبار آهنی محدب که بر روی کامیون قرار دهند و آن را پر از نفت یا بنزین یا آب کنند برای نقل از مکانی بمکان دیگر. رجوع به تانک (خزانۀ آب و نفت...) شود
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
بلغت بربر کنگرک کوهی. گیاهی که اغنام آن را خورند. (دزی ج 1 ص 138)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاناغت
تصویر تاناغت
بربری شیر گیا شیر سگ فرفیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تانقات
تصویر تانقات
جمع تانق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنکرات
تصویر تنکرات
جمع تنکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دینکرت
تصویر دینکرت
کارهای دینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بانکروت
تصویر بانکروت
فرانسوی ور شکستگی ورشکستگی، نقض عهد تخلف
فرهنگ لغت هوشیار
کار زار کردن با هم جنگیدن، عبارت ازین است که کوکب روزی اندر خانه کوکب شبی باشد و خداوند خانه اندر برج کوکب روزی یا کوکب شبی اندر خانه کوکب روزی و خداوند خانه اندر برج کوکب شبی (التفهیم. 485)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناکر
تصویر تناکر
نا شناختن
فرهنگ لغت هوشیار
صمغ درخت افربیون که آنرا لبانه مغربیه نیز گویند. توضیح در بعضی کتب تاکوت را بصورت تیکوت هم ذکر کرده اند و در برهان بصورت تاکوب آمده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تانپت
تصویر تانپت
فرانسوی تند باد گرد باد (سعید نفیسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شانکر
تصویر شانکر
مرض واگیردار که از طریق مقاربت سرایت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تانکر
تصویر تانکر
کشتی نفتکش
فرهنگ لغت هوشیار
((کِ))
نوعی خودرو باری که بر روی شاسی آن مخزنی فولادی برای حمل مایعات نصب شده باشد، باری مخزنی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنکست
تصویر تنکست
اپال
فرهنگ واژه فارسی سره
مخزن، نفتکش
فرهنگ واژه مترادف متضاد