- تازش
- حمله، هجوم، تجاوز
معنی تازش - جستجوی لغت در جدول جو
- تازش
- تاختن تک و بوی کردن
- تازش
- تاخت و تاز، اسب دوانیدن، اسب تاختن، حمله، هجوم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جدید
مصالحه، صلح، انطباق، تبانی
اراده، قصد کردن
سازگاری، خوشرفتاری
تابیدن
کسی که در عربستان میماند، عربی
نو باشد، مقابل کهنه
تازیک
تنگ شدن سینه
کوتاه شدن و نزدیک شدن
عرب، عربی، اسبی از نژاد عربی
نوعی سگ شکاری بسیار دونده و تیزرو با بدن لاغر و پاهای دراز
نوعی سگ شکاری بسیار دونده و تیزرو با بدن لاغر و پاهای دراز
تابیدن، درخشش، روشنایی و گرمی آفتاب یا آتش، فروغ، پرتو
قصد، آهنگ
رشد، بالیدگی، روییدگی، نشو، وخش، نشو و نما
رشد، بالیدگی، روییدگی، نشو، وخش، نشو و نما
سازگاری، سازواری، سازندگی، هماهنگی، توافق، موافقت، صلح، آشتی
سازش دادن: آشتی دادن، صلح دادن، هماهنگ ساختن
سازش کردن: با کسی صلح کردن، آشتی کردن، رفع اختلاف کردن
سازش دادن: آشتی دادن، صلح دادن، هماهنگ ساختن
سازش کردن: با کسی صلح کردن، آشتی کردن، رفع اختلاف کردن
مقابل کهنه، نو، جدید، مقابل پژمرده، کنایه از شاداب، باطراوت، اخیراً، کنایه از بارونق، باجلوه، کنایه از خرم، خوش، شادمان
تازه به تازه: چیزهای تازه که یکی پس از دیگری پدید آید، نوبه نو
تازه به تازه: چیزهای تازه که یکی پس از دیگری پدید آید، نوبه نو
استغنای معشوق، کرشمه کردن عشوه گری، فخرتفاخر: (درهمه قریش کسی رافرزندی چون عماره نیست... ما را و ترا و همه قریش را بدو نازش است)، موجب فخر مفخر: همان ناموررستم پیلتن ستون کیان نازش انجمن. (شا)، تکبر بزرگ منشی، نعمت رفاه، نوازش ملاطفت تسلی: ستمدیده را اوست فریاد رس منازید با نازش او بکس. (شا)
قصد آهنگ: نه دراز ودراز یازش او اهل خصم را کند کوتاه. (ابوالفرج رونی)
سگ شکاری
عرب، عربی، زبان عربی
((زِ))
فرهنگ فارسی معین
نو، جدید، مجازاً خرم، شاداب، بدیع، اخیر، اخیراً
تازه به دوران رسیده: کنایه از کسی که تازه به مقامی رسیده و خود را گم کرده، ندید بدید، نوکیسه
تازه به دوران رسیده: کنایه از کسی که تازه به مقامی رسیده و خود را گم کرده، ندید بدید، نوکیسه
((زِ))
فرهنگ فارسی معین
استغنای معشوق، کرشمه کردن، عشوه گری، فخر، تفاخر، موجب فخر، مفخر، تکبر، بزرگ منشی، نعمت، رفاه، نوازش، ملاطفت، تسلی
فخر، افتخار
Fresh, Freshly, Newly
Luminescence, Radiance, Radiation
свежий , свежо , недавно
светимость , сияние , радиация
frisch, neu