- تاخت
- حمله
معنی تاخت - جستجوی لغت در جدول جو
- تاخت
- نوعی از رفتن اسب، به تاخت رفتن، دو و دویدن، حمله و هجوم
- تاخت
- تاختن، دویدن یا با سرعت رفتن، حمله
تاخت آوردن: حمله کردن
تاخت زدن: عوض کردن چیزی با چیز دیگر، مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر
تاخت کردن: تاختن، اسب دواندن، غارت کردن
تاخت و تاز: اسب دوانیدن، اسب تاختن، حمله، هجوم
- تاخت
- دویدن اسب، دو، دویدن، حمله کردن، هجوم آوردن، و تالان تاخت و تاز و غارت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حمله، حمله کردن
حمله بردن، تند رفتن
دویده، دوانیده (اسب و مانندآن)، غارت شده، ریخته (خون ادرار و مانند آن)، تافته تابیده (ریسمان ابریشم)، بتاخت
در حال تاختن، به سرعت
دویدن، با شتاب رفتن، تند رفتن، رفتن با شتاب و سرعت، چرویدن، تکیدن، پو گرفتن، پوییدن
دواندن، به تاخت درآوردن، اسب دواندن
حمله بردن
دواندن، به تاخت درآوردن، اسب دواندن
حمله بردن
سپسی
احداث
برد و باخت، مغلوبیت در قمار، زیان، مقابل برد
ساختن، صنع، صنعت
خرامیدن کالنجگی به رفتار کالنجه (فاخته) بودن، شگفتیدن
برافروختگی اخگر
یکباره، هنگام
با یکدیگر برادری کردن برادر گیری برادر شدن، خواهانیدن خواهان شدن برادری کردن دو گروه با هم
واپس شدن، پس ماندن پس ماندن
هنگام، دفعه، مره، یک بار
باختن، مالی که در قمار از دست می دهند
عقب افتادن، دنبال ماندن، واپس ماندن، عقب ماندگی
ساخته شده، ساختن، ساختار، یراق و زین اسب، ساز و برگ، سلاح جنگ
ساخت و پاخت: کنایه از قرارداد نهانی بین دو یا چند تن برای انجام دادن کاری، بند و بست
ساخت و ساز: ساخته و آماده بودن، آمادگی، ساز و سامان
ساخت و پاخت: کنایه از قرارداد نهانی بین دو یا چند تن برای انجام دادن کاری، بند و بست
ساخت و ساز: ساخته و آماده بودن، آمادگی، ساز و سامان
Construction, Fabrication
строительство , изготовление
Bau, Fabrikation
будівництво , виготовлення
budowa, produkcja
建设 , 制造
construção, fabricação
costruzione, fabbricazione
construcción, fabricación
construction, fabrication