جدول جو
جدول جو

معنی تابال - جستجوی لغت در جدول جو

تابال
(پسرانه)
نام فرمانداری ایرانی در زمان کوروش پادشاه هخامنشی
تصویری از تابال
تصویر تابال
فرهنگ نامهای ایرانی
تابال
تنه درخت
تصویری از تابال
تصویر تابال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تابان
تصویر تابان
(دخترانه و پسرانه)
تابنده، منور، روشن، درخشان، ریشه تاباندن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تنبال
تصویر تنبال
کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته توپال (فلز) سونش ریزه ها که از چکش زدن یاسوهان کردن توپال فرو می ریزد کف ریزه های مس و آهن تفته که بر اثر کوبیدن و چکش زدن ریزد سوتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاحال
تصویر تاحال
تاکنون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپال
تصویر تاپال
سرگین گاو را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابان
تصویر تابان
روشن و براق، جلادار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاباک
تصویر تاباک
تپیدن و اضطراب و بیقراری و تب داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
چوب دستی را گویند وآن چوب گنده ایست که بیشتر قلندران بر دست گیرند. تاباک تپیدن واضطراب و بی قراری، تب داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاباک
تصویر تاباک
تب، تپش، اضطراب، بی قراری، تپاک، تاپاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تابان
تصویر تابان
تابنده، درخشان، روشن، روشنایی دهنده، بن مضارع تاباندن، برافروخته
فرهنگ فارسی عمید
فرانسوی راز تو را (تورات) دانشی پنهانی در شناخت درون و چم راستین واژگان تو را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپال
تصویر تاپال
سرگین گاو، تپاله، تنه درخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تابان
تصویر تابان
روشن، درخشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاباک
تصویر تاباک
تپیدن و اضطراب و بی قراری، تب داشتن
فرهنگ فارسی معین
چوب دستی را گویند و آن چوب گنده ای است که بیشتر قلندران بر دست گیرند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توبال
تصویر توبال
ریزه هایی از مس و آهن تفته که بر اثر کوبیدن و چکش زدن بریزد، توپال
فرهنگ فارسی معین
ریزه هایی که از مس یا آهن تفته هنگام کوبیدن و چکش زدن آن می ریزد، براده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاپال
تصویر تاپال
تنۀ درخت، جذع، نون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تابا
تصویر تابا
(دخترانه و پسرانه)
تابنده، تابان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ابال
تصویر ابال
شبان، شترچران، شتردار
فرهنگ واژه فارسی سره
داروی خوشبو که در غذا بریزند میز ناهارخوری، صفحه، لوح میز ناهارخوری، صفحه، لوح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابل
تصویر تابل
ادویه، گیاهانی که برای خوش طعم، خوش مزه یا خوش بو کردن غذا به کار می روند، در پزشکی دوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تابل
تصویر تابل
((بِ))
چیزهایی که برای خوشبو کردن غذا به کار برند، جمع توابل
فرهنگ فارسی معین