جدول جو
جدول جو

معنی بینونی - جستجوی لغت در جدول جو

بینونی
(بَ)
بروایتی منسوب است به قریه ای از قراء بصره که آن را بینون خوانندو بگمان من بعید نیست که منسوب به بینون یا بینونه باشد، که ابوعبداﷲ بینونی بصری بدان منسوب است. (از معجم البلدان). و نیز رجوع به انساب سمعانی میشود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بینونت
تصویر بینونت
جدا شدن از کسی، جدایی، مفارقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
مربوط به بیرون مثلاً واکنش های بیرونی، خارجی، ظاهری، مقابل اندرونی، قسمتی در خانه که به اندرونی وصل می شد و مخصوص پذیرایی مهمانان مرد بود
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
رجوع به بتانونی شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
فتح الله بن محمود بن محمد العمری الانصاری البیلونی (977- 1042 هجری قمری/ 1570- 1632 میلادی). ادیب از مردم حلب. اوراست: دیوان شعر، ادویهالطاعون، حاشیه بر تفسیر بیضاوی، مجامیع، مختصر سفرنامۀ ابن بطوطه. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 765) (معجم المطبوعات و سلافهالعصر ص 398)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بیچونی
تصویر بیچونی
بی مانندی بی همتایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینونت
تصویر بینونت
جدایی جدایی مفارقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینونه
تصویر بینونه
جدایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
مقابل اندرونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینونت
تصویر بینونت
((بَ یا بِ نَ))
جدایی، مفارقت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
خارجی، بخشی از عمارت که مخصوص پذیرایی مهمانان بوده است، بیگانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
آفاقی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
خارجيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
Outside, Outward
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
extérieur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
외부의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
بیرونی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
wa nje
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
বাইরের
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
חיצוני
دیکشنری فارسی به عبری
بیرونی، خارجی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
外部の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
extern
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
बाहरी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
luar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
ภายนอก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
exterior
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
externo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
外部的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
zewnętrzny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
зовнішній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
außen, äußerlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
внешний , наружный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
esterno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی