جدول جو
جدول جو

معنی بینابین - جستجوی لغت در جدول جو

بینابین
میانه رو مرز میانه معتدل میانه رو حد وسط بین بین
تصویری از بینابین
تصویر بینابین
فرهنگ لغت هوشیار
بینابین
میانه، معتدل، حد وسط
تصویری از بینابین
تصویر بینابین
فرهنگ فارسی عمید
بینابین
((بَ یا بِ بِ))
میانه، حد وسط، بین بین
تصویری از بینابین
تصویر بینابین
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بین بین
تصویر بین بین
حد وسط دو چیز نه خوب و نه بد متوسط بینابین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنیادین
تصویر بنیادین
اصلی، اصولی، اساسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنابرین
تصویر بنابرین
بدین مناسبت بدین لحاظ از این رو علی هذا بدین سبب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنیامین
تصویر بنیامین
(پسرانه)
پسر دست راست، نام کوچکترین پسر یعقوب و راحیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پیرابین
تصویر پیرابین
پریسکوپ (Periscope) یا پیرابین دستگاهی که به دوربین متصل است و به مدد آن نماهای بسیار سر بالا، بالای نقطه دید، زوایای عجیب و غریب، جلوه های ویژه و ماکتی را فیلم برداری می کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از هیناهین
تصویر هیناهین
زمان شتاب و تعجیل و شتاب زدگی، برای مثال می کند رخنه نظم حال مرا / در چنان دار وگیر و هیناهین (انوری - ۳۷۹)
فرهنگ فارسی عمید
بشتاب بشتاب. برخیز برخیز، گیراگیر: میکند رخنه نظم حال مرا در چنان گیر و دار و هیناهین. (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیناهین
تصویر هیناهین
((هِ هِ))
شتاب، تعجیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهنابی
تصویر بهنابی
صرفا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بینائی
تصویر بینائی
بصیرت
فرهنگ لغت هوشیار
بینندگی بصیرت، قوه باصره یکی از حواس ظاهر که مرکز آن چشم و وظیفه وی دیدن اشیا است باصره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیابان
تصویر بیابان
زمین پهناور و بی آب و علف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیابان
تصویر بیابان
صحرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بینایی
تصویر بینایی
بینا بودن، بینندگی، بصیرت، از حواس پنجگانه که وظیفه اش دیدن چیزها است و مرکز آن چشم است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیابان
تصویر بیابان
دشت، صحرا، زمین پهناور و بی آب و علف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ینابیع
تصویر ینابیع
ینبوع ها، چشمه ها، جوی های پرآب، جمع واژۀ ینبوع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ینابیع
تصویر ینابیع
چشمه های بزرگ آب، چشمه های دانش و حکمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیابان
تصویر بیابان
صحرای بی آب و علف، دشت لم یزرع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بینایی
تصویر بینایی
بینندگی، بصیرت، قوه باصره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ینابیع
تصویر ینابیع
((یَ بِ))
جمع ینبوع، چشمه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیناب
تصویر بیناب
طیف
فرهنگ واژه فارسی سره