- بین
- میان
معنی بین - جستجوی لغت در جدول جو
- بین
- وسط، میان
- بین
- پیدا و آشکار، هویدا، واضح
- بین
- دیدن، پسوند متصل به واژه به معنای بیننده مثلاً باریک بین، خرده بین، خودبین، دوربین، نزدیک بین
- بین ((بَ یا بِ))
- جدایی
- بین ((بَ یِّ))
- هویدا، واضح
- بین ((بِ))
- میان، فاصله میان دو چیز
- بین
- میان، وسط
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عضو بدن انسان و حیوانات میباشد که در بالای دهان قراردارد و با آن نفس کشیده میشود و بو استشمام میکند
دلیل و حجت
بینندگی
دلیل
آگاه، بصیر، بیننده
بصیرت
بصیر
بینایی، بینندگی، بصیرت، نگاه، نظر
جایی که لباس های خود را آنجا درمی آورند، رخت کن
عضو بدن انسان و حیوان که بالای دهان قرار دارد و به وسیلۀ آن تنفس و بوها را استشمام می کنند و از داخل به وسیلۀ پردۀ غضرونی دو قسمت می شود، کنایه از کبر، غرور
بینی کردن (زدن): کنایه از خودبینی کردن، کبر و غرور ورزیدن،برای مثال هرکسی کاو از حسد بینی کند / خویش را بی گوش و بی بینی، کند (مولوی - ۵۲)
بینی کردن (زدن): کنایه از خودبینی کردن، کبر و غرور ورزیدن،
بیننده، کسی که هر دو چشمش سالم باشد، کنایه از آگاه، بصیر
دلیل و حجت واضح و آشکار، نود و هشتمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۸ آیه، الانفکاف، البّریه، لم یکن، قیامت
بیننده، بصیر، آگاه، هوشیار
Nasal
Insight, Vision
носовой
прозрение , зрение
nasal
Einsicht, Vision
носовий
прозорливість , бачення
nosowy
wgląd, wizja