جدول جو
جدول جو

معنی بیمارغنج - جستجوی لغت در جدول جو

بیمارغنج
کسی که غالبا بیمار باشد دردمند علیل، آنکه بیماری وی از روی ناز و غمزه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
بیمارغنج
کسی که بیشتر اوقات بیمار باشد، دردمند، علیل، رنجور، برای مثال چو گشت آن پری روی بیمارغنج / ببرید دل زاین سرای سپنج (رودکی - ۵۴۱)، کسی که بیماری او از روی ناز و غمزه باشد
تصویری از بیمارغنج
تصویر بیمارغنج
فرهنگ فارسی عمید
بیمارغنج
((غَ))
علیل، رنجور، همیشه بیمار، کسی که بیماری او از روی ناز و غمزه باشد
تصویری از بیمارغنج
تصویر بیمارغنج
فرهنگ فارسی معین