جدول جو
جدول جو

معنی بیزندگی - جستجوی لغت در جدول جو

بیزندگی(زَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی بیزنده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوزندگی
تصویر دوزندگی
خیّاطی، عمل دوختن لباس یا چیز دیگر، دوخت و دوز، خیاطت، درزی گری
پیشۀ دوزنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سازندگی
تصویر سازندگی
سازنده بودن، عمل سازنده، در موسیقی ساز زدن، نواختن، نوازندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریسندگی
تصویر ریسندگی
عمل ریسیدن، شغل و عمل ریسنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارندگی
تصویر بارندگی
باریدن باران، برف یا تگرگ از آسمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیچندگی
تصویر پیچندگی
پیچنده بودن، حالت و چگونگی پیچنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برازندگی
تصویر برازندگی
برازنده بودن، خوب و زیبا بودن، شایستگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بافندگی
تصویر بافندگی
عمل بافتن، بافتن پارچه یا فرش یا جوراب و امثال آن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ زَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی بزنده. رجوع به بزنده و بزیدن شود
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ / دِ)
کیفیت و حالت میزنده. میزش. اسم مصدر از میختن و میزیدن به معنی بول کردن. (از یادداشت مؤلف). رجوع به میزیدن و میختن شود
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ/ دِ)
صفت لیزنده. حالت و چگونگی لیزنده
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ / دِ)
جریان و ریزش بسیار. (ناظم الاطباء) : دره، ریزندگی باران. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نَنْ دَ / دِ)
حالت و چگونگی بیننده. نگرندگی. (ناظم الاطباء). دید. ابصار، بصیرت. (ناظم الاطباء). عاقبت اندیشی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ / دِ)
عمل خیزیدن
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ / دِ)
از باختن، . حیله گری. مکاری. (از غیاث اللغات بنقل از مصطلحات وبهار عجم). کنایه از حیالی. (آنندراج) :
بسکه بازندگی از مردم عالم دیدم
صورت گنجفه خلقم بنظر می آید.
محسن تأثیر (از آنندراج).
و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 264 شود، بازو کوفتن، چنانکه پهلوانان در وقت کشتی کنند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دوزندگی
تصویر دوزندگی
خیاطی، سوزنکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچندگی
تصویر پیچندگی
حالت و کیفیت پیچنده عمل پیچنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستیزندگی
تصویر ستیزندگی
خصومت، منازعه، مناقشه، لجاجت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازندگی
تصویر سازندگی
عمل سازنده بودن، مطربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیبندگی
تصویر زیبندگی
شایستگی سزاواری، برازندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ننگی
تصویر بی ننگی
ننگ نداشتن از اعمال ناشایسته بیعاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برازندگی
تصویر برازندگی
زیبائی، لیاقت، سزاواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارندگی
تصویر بارندگی
باریدن و بارش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافندگی
تصویر بافندگی
عمل بافنده، نساجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالندگی
تصویر بالندگی
رشد، نمو، عمل بالنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینندگی
تصویر بینندگی
بینایی بیننده بودن، وقوف ادراک، عاقبت اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیهودگی
تصویر بیهودگی
بطلان، بیفایدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکزادگی
تصویر بکزادگی
بیکزادگی: بغ زادگی بزرگزادگی بزرگ زادگی نجیب زادگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزندگی
تصویر ارزندگی
عمل ارزیدن ارزنده بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازندگی
تصویر بازندگی
حیله گری، مکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
چگونگی و حالت لرزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیرندگی
تصویر دیرندگی
دوام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باشندگی
تصویر باشندگی
مسکونی، مربوط به محل سکونت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بالندگی
تصویر بالندگی
علو، افتخار، اعتلا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برازندگی
تصویر برازندگی
تناسب
فرهنگ واژه فارسی سره