جدول جو
جدول جو

معنی بیزانس - جستجوی لغت در جدول جو

بیزانس
امپراتوری روم شرقی (از باب اطلاق جزء بکل که شهر بیزانس پایتخت آن بود)، امپراتوری که از 330 تا 395 میلادی در قسمت شرقی قلمرو روم بوجود آمد و تا 1461 میلادی پایدار ماند، تاریخ این امپراطوری بسه بخش تقسیم میشود:
1- عهد امپراتوری رومی عمومی (330 / 641 میلادی) که دنبالۀ عهد قدیم است، 2- عهد امپراطوری رومی یونانی (641- 1204 میلادی)، در این دوره یونانی شدن و شرقی شدن امپراطوری کاملاً تحقق یافت عربها و اسلاوها در این دوره طرد و یا مطیع شدند، 3- عهد امپراطوری منقسم (1204- 1461 میلادی) که در طی آن لاتینیان، بیزانسیان و ترکان با یکدیگر مشغول نزاع بودند،
پایتخت بیزانس در ’یونانی بوزانتیون’ شهر قدیم در محل استانبول کنونی در 667 قبل از میلاد بدست یونانیان بنا شد، و بسبب موقعش بر تنگۀ بوسفور، از همان اوایل اهمیت یافت، در جنگ پلوپونزی دست بدست شد در 196 میلادی در دورۀ امپراطور سوروس رومیها آن را گرفتند، در 320 میلادی به امر امپراطور قسطنطین اول شهر جدیدی در این محل ساخته شد که همان قسطنطنیه است و بعدها پایتخت امپراطوری بیزانس گردید، نام قدیم آن در مآخذ اسلامی بصورت بیزنطیه ضبط شده است، قسطنطنیه در جنگهای صلیبی تاراج شد، امپراطوری بیزانس به امپراطوری لاتینی - قسطنطنیه و ممالک مستقل و نیقیه و اپیروس و غیره تجزیه شد ودر 1261م، میخائیل، فرمانروای نیقیه، قسطنطنیه را گرفت و امپراطوری را تجدید کرد و سرانجام در دورۀ قسطنطین نهم قسطنطنیه بتصرف سلطان محمد فاتح درآمد (1453 میلادی) و امپراطوری بیزانس برافتاد و دولت عثمانی جانشین آن گردید، (از دائرهالمعارف فارسی)، رجوع به فهرست اعلام تاریخ ایران باستان و ایران در زمان ساسانیان و یشتها ج 2 ص 15 و فرهنگ ایران باستان ص 301 و سبک شناسی ج 1 ص 142 شود
لغت نامه دهخدا
بیزانس
بیزنطه، بوزنطه، نام قدیم قسطنطنیه، استانبول، بازنطیا، (مفاتیح خوارزمی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میزانسن
تصویر میزانسن
میزان سن (Mise-en-scène) در سینما به معنای `چیدمان صحنه` یا `چیدمان دوربین` است. این اصطلاح فرانسوی شامل تمامی عوامل بصری و فضایی است که در یک صحنه سینمایی حضور دارند و نقش مهمی در ایجاد احساسات، مفهوم، و تجربه بصری برای تماشاگران دارند. به طور کلی، میزان سن شامل عواملی نظیر:
1. تنظیم : ترتیب و موقعیت اجسام، اشخاص، و عناصر دیگر در صحنه.
2. روشنایی : نورپردازی و استفاده از نور برای ایجاد افکت ها و تأثیرات بصری.
3. کاست : انتخاب و طراحی لباس ها و لوازم جلوه ای که بازیگران به بدن می پوشانند.
4. لباس : سبک و نوع لباس هایی که بازیگران در صحنه می پوشند.
5. آرایش و چهره پردازی : طراحی و آماده سازی صورت و موی بازیگران.
این عوامل همگی به همراه تصمیم گیری های کارگردان درباره زاویه دوربین، حرکت دوربین، و استفاده از زوم و فوکوس، به شکل نهایی تصویر و تجربه سینمایی که تماشاگران تجربه می کنند، تأثیرگذار هستند.
عبارت است از چیدن عناصر جلوی دوربین فیلمبرداری از قبیل بازیگران و حرکت دوربین. در میزانسن، نسبت بازیگرها به یکدیگر، نسب دوربین به صحنه و بازیگرها مورد توجه شدید کارگردان حرفه ای و خلاق قرار می گیرد و آنها را طوری می چیند که به معنای مورد نظرش دست یابد. به تعبیر منتقدان، میزانسن تصرف در فضای محسوس و مادی است حال آن که مونتاژ تصرف در زمان است. واژه ی میزانسن از تئاتر گرفته شده است
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
پولی که خریدار در موقع معامله به فروشنده می دهد تا پس از تحویل گرفتن کالا باقی پول را بدهد، سبغانه، پیش بها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میزانسن
تصویر میزانسن
در سینما و تئاتر، تنظیم صحنه و امور فنی و هنری یک نمایشنامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیسانس
تصویر لیسانس
گواهی نامۀ پایان دورۀ کارشناسی، دورۀ چهارسالۀ کارشناسی، کسی که این دوره را با موفقیت گذرانده باشد، لیسانسیه، پروانه، اجازه نامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالانس
تصویر بالانس
نگه داشتن بدن در حالات مختلف در روی دست با حفظ تعادل خود، بررسی تعادل توزیع وزن چرخ خودرو به کمک دستگاه های مخصوص و تنظیم آن به کمک وزنه های سربی، دستگاهی که به این منظور مورد استفاده قرار می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
ناشناس، ناآشنا، غریب، کسی که از کشور دیگر باشد، اجنبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیرانه
تصویر بیرانه
ویرانه، جای خراب و ویران
فرهنگ فارسی عمید
صفت بیان حالت ازبیختن، در حال بیختن، (یادداشت مؤلف) :
ز رنگ روی مل بر خاک ریزان
ز تاب موی گل بر باد بیزان،
؟ (از تاج المآثر)
لغت نامه دهخدا
یکی از بلاد تراکس در جانب غربی تنگۀ بسفر بوده است که در سال 658 قبل از میلاد بنا شده بود و داریوش کبیر پادشاه ایران در لشکرکشی خویش بیونان آن را تصرف کرد و پس از آن در تصرف آتن و زمانی در تصرف اسپارتا بود تا آنکه در سال 358 قبل از میلاد استقلال یافت، در زمان کلودیوس امپراطور روم بیزانسیوم جزء ممالک امپراطوری روم شد و در سال 193 میلادی سپتی می یوس سوروس شهر مزبور را بجرم اینکه با پسی نیوس سیاه یاری کرده بود با خاک برابر ساخت، در زمان کاراکالا شهر بیزانسیوم مجدداً آباد شد و کنستانتینوس امپراطور روم در سال 330 میلادی آن را به شهری بزرگ مبدل ساخت که امروز بقسطنطنیه معروف است، (از ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 462)، رجوع به بیزانس شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به بیزانس، از مردم بیزانس،
معماری و هنر بیزانسی: سبکی در معماری و هنر که از ترکیب شیوه های یونانی و شرقی در ناحیۀ مدیترانۀ شرقی بوجود آمد و پس از آنکه قسطنطین شهر بیزانس (بوزانتیون) را پایتخت امپراطوری بیزانس قرار داد (330 قبل از میلاد) به اوج خود رسید، معماری و هنر بیزانسی در خود شهر بیزانس پایه گذاری نشد بلکه مقدمات آن درشهرهای شرق آسیای صغیر و شهرهای یونانی و مصر و سوریه بوجود آمد و بعدها شهر بیزانس جایگاه بلوغ آن شد، این مقدمات از ترکیب عناصر و شیوه ها هنری و معماری یونانی و شرقی بخصوص ایرانی بوجود آمد بنابراین هنر بیزانسی در اصل هنری است مرکب از ترکیبات تزیینی و هماهنگی خطوط و رنگها که در شرق به اوج خود رسیده بود، و واقعیت طلبی یونانی که در قالب قوانین دقیق و حتی ریاضی، سبب ایجاد شاهکارهای کلاسیک هنر یونان شده بود، عامل تلفیق این دو جنبۀ دور از هم نیروی معنوی آیین مسیح بود، در معماری، شیوۀ ساختمانهای ساسانی در مداین و فیروزآباد سرمشق اصلی بود، بر این پایه درسوریه و دره های میان دجله و فرات و ارمنستان و مصر علیا بناها و کلیساهای بسیار بوجود آمد، پس از آنکه بیزانس پایتخت امپراطوری روم شد (330 قبل از میلاد) شیوه های هنری و معماری از هر سو در آن راه یافت در عهد امپراطوری یوستی نیانوس (527- 565) بزرگترین معماران بیزانسی پدید آمدند و اصول معماری رومی با شیوه های شرقی درآمیخت و درخشانترین جلوه های آن بصورت صومعۀ ’سان ویتاله’ در راونا (ایتالیا) و کلیسای ’هاگیا’ سوفیا (ایاصوفیه) در بیزانس پدیدار شد، از آن به بعد شیوۀمستقل بیزانسی نضج گرفت، شیوۀ معماری بیزانسی بعدها از راه بالکان به روسیه راه یافت (کلیسای بزرگ مسکو از نمونه های دوران آخر بیزانسی است)، خصیصۀ بارز معماری بیزانس ترکیب صومعۀ مسیحی با گنبد شرقی است که از آن کلیسای گنبددار بوجود آمد، معماران بیزانسی اصول ساختمانها و طاقهای ضربی ساسانی را گسترش دادند و نقشه های پیچیدۀ معماری بیزانسی را فراهم کردند و در بناهائی مانند ایاصوفیه (عالیترین نمونۀ معماری و هنر بیزانسی) تمایل به عظمت نمودار است، و وسعت درون گنبد، شکوه زیورها، درخشش موزائیکها، حال و کیفیتی فوق طبیعی ایجاد میکند، در قرن ششم میلادی پیکرتراشان بیزانسی بر شیوه ای دست یافتند که میدان آزمایش هنر یونان بوده است مجسمه های تمام نما یکسره از میان رفت، نقشهای تزیینی آثار آنان بشیوۀ نقشهای برجسته ساخته نشد بلکه در پرداختن آنها از رنگ آمیزی و اصول موزائیک سازی سرمشق گرفته شده است، موزائیک سازی بزرگترین هنر عصر بیزانس است، در موزائیک های ’راونا’ معیارهای زیبائی شرقی بر معیارهای یونانی چیره شده است، در قرن نهم میلادی هنر بیزانسی جانی تازه می گرفت و بردیوارهای کلیساها تصویرهایی ظاهر شد که از روایات انجیل مایه می گرفت و از مفاهیم رمزی و کنایه ای برخوردار می گردید، در روسیه هنر موزائیک سازی جای خود را به گچکاری میدهد، هنر عامیانۀ گچکاری جلوه های گوناگون می یابد، بهترین مکتب گچکاری از آن یوگوسلاوی است، جریانهای گوناگون هنر بیزانسی در مینیاتور و تذهیب کتاب راه می یابد، (از دائرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
نام پزشک و اسقف مسیحیان ایران است که در انجمن روحانیون که از طرف کواذ برای مباحثه با مدافعین کیش مزدکی فراهم شد، دعوت شده بود. رجوع به ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 384 شود
لغت نامه دهخدا
منسوب است به بیزان. کاتب اسکافی از اهل بغداد بود و یکی از شیوخ شیعه. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ باز، بمعنی مرغ شکاری، (از منتهی الارب) (از یادداشت مؤلف)، رجوع به باز شود
لغت نامه دهخدا
یکی از حکمای سبعۀ یونان، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
پروانه، درجه عالی که معمولاً شامل چهار سال تحصیل پس از پایان دوره کامل متوسطه است، شهادتنامه درجه مزبور
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی تراز، ترازو، ترازباری زبانزد ورزشی، تراز باری زبانزد ساختمانی نگاهداشتن بدن در حالات مختلف در روی دست با حفظ تعادل، تعادل و توازن بین عناصر و عوامل یک اثر هنری، موازنه دارایی و بدهی تعادل میان وام و اعتبار. سنجیدن عملیات خرید و فروش ظرف یکسال، بیلان عملیات تجاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدانه
تصویر بیدانه
بی هسته بدون دانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیعانه
تصویر بیعانه
قسمتی از بهای شیئی را گویند که اول پرداخت گردد، پیش بها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرانه
تصویر بیرانه
ویرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیزاری
تصویر بیزاری
بی میلی، تنفر اشمئزاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیزاور
تصویر بیزاور
بی سرپرست، بی پرستار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدانش
تصویر بیدانش
بی علم نادان، بی عقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرانه
تصویر بیرانه
((نِ))
خرابه، ویرانه، عمارت مخروبه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میزانسن
تصویر میزانسن
((سِ))
تنظیم جای استقرار هنرپیشگان و وسایل صحنه اعم از دکور و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیسانس
تصویر لیسانس
پروانه، دانش نامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالانس
تصویر بالانس
تعادل، دستگاهی برای اندازه گیری جرم یا وزن، ترازو (واژه فرهنگستان)، حالتی در یک واکنش شیمیایی که در آن واکنش دهنده ها و فرآورده های واکنش از قوانین پایستگی جرم و بار پیروی کنند، موازنه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدشانس
تصویر بدشانس
بداقبال، آن که اغلب حوادث ناگوار در زندگی اش رخ می دهد، مقابل خوش شانس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
((نِ))
غریب، ناآشنا، خارجی، اجنبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیعانه
تصویر بیعانه
((بِ نِ))
پول پیش، پولی که خریدار پیش از خرید به فروشنده می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
اجنبی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیزاری
تصویر بیزاری
نفرت، اکراه، تنفر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لیسانس
تصویر لیسانس
کارشناسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیعانه
تصویر بیعانه
پیش پرداخت
فرهنگ واژه فارسی سره