جدول جو
جدول جو

معنی بیخود - جستجوی لغت در جدول جو

بیخود
بیهوش بیحال، بی اختیار بلا اراده، شوریده آشفته، بی جهت
تصویری از بیخود
تصویر بیخود
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیخودی
تصویر بیخودی
بیهوشی، بی اختیاری، شوریدگی آشفتگی، وجد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیخرد
تصویر بیخرد
آنکه خرد ندارد بیعقل گول کودن مقابل بخرد باخرد خردمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیخرد
تصویر بیخرد
احمق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برخود
تصویر برخود
بروی خود، بخود بالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی خود
تصویر بی خود
بی هوش، بی حال، بی اختیار، خارج شده از حالت طبیعی، شوریده، بیهوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی خود
تصویر بی خود
((خُ))
بی هوش، بی حال، بی اختیار، بلااراده، شوریده، بیهوده، بی فایده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی خود
تصویر بی خود
Preposterous, Witless
دیکشنری فارسی به انگلیسی
абсурдный , беспомощный
دیکشنری فارسی به روسی
абсурдний , безумний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
absurdalny, bezrozumny
دیکشنری فارسی به لهستانی
荒谬的 , 无知的
دیکشنری فارسی به چینی
น่าขัน , โง่
دیکشنری فارسی به تایلندی
tidak masuk akal, bodoh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
غريبٌ , غافلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
निराधार , बुद्धिहीन
دیکشنری فارسی به هندی
אבסורד , חסר דעת
دیکشنری فارسی به عبری
ばかげた , 無知な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
터무니없는 , 어리석은
دیکشنری فارسی به کره ای
হাস্যকর , বোকা
دیکشنری فارسی به بنگالی
بیہودہ , بے خود
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بیخو
تصویر بیخو
زمینی که علف هرزه نداشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخود
تصویر بخود
بخویش، خویشتن، باختیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیخو
تصویر بیخو
((خُ یا خَ))
زمینی که از علف و گیاهان هرزه پاک شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیخود شدن
تصویر بیخود شدن
مدهوش و از هوش رفتن، بی اختیار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
از حال طبیعی و عادی بیرون شدن حال همیشگی و عادی خود را از دست دادن
فرهنگ لغت هوشیار