معنی بی خود تصویر بی خود بی خود بی هوش، بی حال، بی اختیار، خارج شده از حالت طبیعی، شوریده، بیهودهبی هوش، بی حال، بی اختیار، خارج شده از حالت طبیعی، شوریده، بیهوده فرهنگ فارسی عمید