- بیبون (دخترانه)
- گل بابونه، گلی وحشی که در کوهستانهای کردستان فراوان سبز می شود، (نگارش کردی: بهیبن)
معنی بیبون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیمانند. بی نظیر، خدای تعالی
جمع باب، درها
خارج، برون، ظاهر چیزی
خارج، ظاهر چیزی، روی چیزی
بیرون آمدن: خارج شدن، به در آمدن، ظاهر شدن
بیرون آوردن: به در آوردن، چیزی را از جایی درآوردن، آشکار کردن
بیرون رفتن: خارج شدن
بیرون کردن: خارج کردن، به در کردن
بیرون آمدن: خارج شدن، به در آمدن، ظاهر شدن
بیرون آوردن: به در آوردن، چیزی را از جایی درآوردن، آشکار کردن
بیرون رفتن: خارج شدن
بیرون کردن: خارج کردن، به در کردن
خارج، ظاهر چیزی، محلی که برای وقت گذرانی به آن جا می روند
نوعی میمون زرد رنگ با پوزه ای شبیه سگ و پینه ای برهنه ای روی کفل که به صورت اجتماعی در افریقا زیست می کنند
جمع بین، میانه ها، کران ها