جدول جو
جدول جو

معنی بیبون

بیبون(دخترانه)
گل بابونه، گلی وحشی که در کوهستانهای کردستان فراوان سبز می شود، (نگارش کردی: بهیبن)
تصویری از بیبون
تصویر بیبون
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با بیبون

بیرون

بیرون
خارج، ظاهر چیزی، روی چیزی
بیرون آمدن: خارج شدن، به در آمدن، ظاهر شدن
بیرون آوردن: به در آوردن، چیزی را از جایی درآوردن، آشکار کردن
بیرون رفتن: خارج شدن
بیرون کردن: خارج کردن، به در کردن
بیرون
فرهنگ فارسی عمید

بیرون

بیرون
خارج، ظاهر چیزی، محلی که برای وقت گذرانی به آن جا می روند
بیرون
فرهنگ فارسی معین

بابون

بابون
نوعی میمون زرد رنگ با پوزه ای شبیه سگ و پینه ای برهنه ای روی کفل که به صورت اجتماعی در افریقا زیست می کنند
فرهنگ فارسی عمید

بربون

بربون
دیباء تنک و برنون و بزیون و پرنو نیز گویندش. (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا

بابون

بابون
بابونه، (دزی ج 1 ص 47)، زنبور درشت، صقیع، علفج، زنبور، دبور، زنبور زرد، (فرهنگ فرانسه بفارسی نفیسی، زیر کلمه فرلون)
لغت نامه دهخدا