جدول جو
جدول جو

معنی بیاموته - جستجوی لغت در جدول جو

بیاموته
ازلی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بابوته
تصویر بابوته
کوزۀ سفالی، کوزۀ پرآب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیتوته
تصویر بیتوته
شب را در جایی به سر بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیسموت
تصویر بیسموت
عنصر فلزی سفید رنگ مایل به خاکستری، متبلور و شکننده که در ۲۶۸ درجه حرارت ذوب می شود و در داروسازی و صنعت به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(بَیْیو تَ)
سن ّ بیوته، دندان محکم که نیفتد. (از لسان العرب) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
شب گذاشتن و شب کار کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). شب گذاشتن. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن) ، به شب کردن چنین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کما یقال: ظل یفعل کذا، یعنی بروز کرد چنین. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، در شب آمدن، شب کردن نزد قوم، شب زنده داری و نخوابیدن. (ناظم الاطباء). و رجوع به بیتوتت شود.
- بیتوته کردن، شب زنده داری کردن. شب نخوابیدن و تا صبح بیدار بودن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). شب ماندن در جایی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
از مرتفعات بعل و آن مکانی است در مملکت موآب، گمان میبرند که همان محلی است که الان آنرا کوه اتاروس گویند، (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
یک دانه یاقوت. (ناظم الاطباء). یکی یاقوت. (منتهی الارب) : انه دره من درر الشرف لامن درر الصدف و یاقوته من یواقیت الاحرار لامن یواقیت الاحجار. (ابوبکر خوارزمی از الجماهر بیرونی ص 14)
لغت نامه دهخدا
عنصر فلزی متبلور شکننده نقره فام با پرتو گلگون (علامت شیمیایی Bi)، از لحاظ هدایت برق و حرارت ضعیف است و براثر انجماد منبسط میشود و برای پایین آوردن نقطۀ ذوب آلیاژها (آلیاژهای قالبگیری) و در چاپ پارچه های پنبه ای و ساختن لوازم آرایش بکار میرود، ترکیبات غیرمحلول آن در طب استعمال میشود، (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
کوزۀ پرآب را گویند، و باین معنی باتوته هم آمده است. (برهان). کوزۀ پرآب را گویند. باتوته و بابوجه نیز دیده شده. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(مُ تِ)
سن... اسقف افز که در حدود سال 35 میلادی متولد و در سال 97 میلادی کشته شد. او از پیروان و شاگردان سن پل بود و جشن روز 24 ژانویه به او منسوب است. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه تیموتیوس شود
لغت نامه دهخدا
(مُنْ تِ)
داماد چیوی زاده محمود حامد افندی، از علمای مشهور عثمانی. وی در عصر سلطان مرادخان ثالث مسند مشیخت اسلامی داشت و از اهالی قونیه است و مولد وی بسال 900 هجری قمری است و پس از تحصیل علوم رسمی در سنۀ 922 از موطن خویش بقسطنطنیه مهاجرت کرد و بحلقۀ تدریس چیوی زاده و دیگر دانشمندان نامی پایتخت مداومت کرد آنگاه در بروسه و کوتاهیه و استانبول مدتی مدید بتدریس پرداخت و بدامادی شیخ الاسلام چیوی زاده نایل گردید، در سنۀ 954 در مغنیسا و بعد در شام و مصر و بروسه و بالاخره در قسطنطنیه مشغول قضاوت گشت، در سال 964 قاضی عسکر روم ایلی بود، بعد از عودت از سفر سکتوار در بلگراد معزول و متقاعد شد. در سنۀ 982 بجای ابوالسعودافندی مسند شیخ الاسلامی را اشغال کرد و مدت سه سال و سه ماه کفایت خود را در این شغل خطیر نشان داده و در شعبان 985 درگذشت. جسد او را نزدیک مزار ابوایواب انصاری دفن کردند. او مردی عالم و فاضل بود و ’فتاوای حامدیه’ از مؤلفات و مدوّنات وی میباشد. در استانبول در نزدیکی ’فیل یوقوشی’ مسجدی محتوی بر منازل خدّام دارد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی سر ختاو از توپال ها فلزی است سفید که بسرخی میگراید بسیار شکننده است و در 268 درجه ذوب گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیتوته
تصویر بیتوته
شب ماندن در جائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیتوته
تصویر بیتوته
((بَ تَ یا بِ تِ))
شب ماندن در جایی، شب زنده داری، شب ماندگی
فرهنگ فارسی معین
تهجد، شب بیداری، شب زنده داری، مبیت، مساهرت، اتراق، اقامت موقت، توقف شبانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بئوت
فرهنگ گویش مازندرانی