شب گذاشتن و شب کار کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). شب گذاشتن. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن) ، به شب کردن چنین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کما یقال: ظل یفعل کذا، یعنی بروز کرد چنین. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، در شب آمدن، شب کردن نزد قوم، شب زنده داری و نخوابیدن. (ناظم الاطباء). و رجوع به بیتوتت شود. - بیتوته کردن، شب زنده داری کردن. شب نخوابیدن و تا صبح بیدار بودن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). شب ماندن در جایی. (فرهنگ فارسی معین)