جدول جو
جدول جو

معنی بیتوته

بیتوته((بَ تَ یا بِ تِ))
شب ماندن در جایی، شب زنده داری، شب ماندگی
تصویری از بیتوته
تصویر بیتوته
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بیتوته

بیتوته

بیتوته
شب گذاشتن و شب کار کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). شب گذاشتن. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن) ، به شب کردن چنین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کما یقال: ظل یفعل کذا، یعنی بروز کرد چنین. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، در شب آمدن، شب کردن نزد قوم، شب زنده داری و نخوابیدن. (ناظم الاطباء). و رجوع به بیتوتت شود.
- بیتوته کردن، شب زنده داری کردن. شب نخوابیدن و تا صبح بیدار بودن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). شب ماندن در جایی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

بیتوتت

بیتوتت
شب باشی کردن در جایی. (غیاث) (آنندراج). و رجوع به بیتوته شود
لغت نامه دهخدا

بیوته

بیوته
سِن ّ بیوته، دندان محکم که نیفتد. (از لسان العرب) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

بستوغه

بستوغه
پارسی تازی شده بستو روغن دان چو گردون بادلم تاکی کنی حرب - به بستوی تهی می کن سرم چرب (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار