جدول جو
جدول جو

معنی بیاع - جستجوی لغت در جدول جو

بیاع
بها گذار میانجی فروشنده سوداگر بایع، بها کننده دلال خرید و فروش
تصویری از بیاع
تصویر بیاع
فرهنگ لغت هوشیار
بیاع
فروشنده، دلال خرید و فروش، تاجر، بازرگان
تصویری از بیاع
تصویر بیاع
فرهنگ فارسی عمید
بیاع
((بَ یّ))
فروشنده، سوداگر
تصویری از بیاع
تصویر بیاع
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیاعی
تصویر بیاعی
فروشندگی و دلالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاعه
تصویر بیاعه
کالای فروختنی فروختنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیان
تصویر بیان
(دخترانه و پسرانه)
صبحگاه، بامداد، پگاه (نگارش کردی: بهیان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیان
تصویر بیان
گفتار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بعاع
تصویر بعاع
باران گران، کالا مانه، سنگینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزاع
تصویر بزاع
چرب زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بضاع
تصویر بضاع
سیر آبی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع بقعه، فره جای ها جمع بقعه بقعه ها خانه ها سرای ها. توضیح اغلب بضم باء تلفظ میشود ولی صحیح بکسر است و شاید این اشتباه از کلمه بقعه که ببای مضموم است نشا ت کرده باشد، یا بقاع خیر. صومعه ها خانقاه ها تکیه ها. یا بقاع متبرکه. مشاهد و مقابر بزرگان دین وایمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیان
تصویر بیان
فصاحت و زبان آوری، سخن و گفتار، شرح و تعبیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاض
تصویر بیاض
شیر، سفیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیات
تصویر بیات
شب زنده داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بایع
تصویر بایع
فروشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریاع
تصویر ریاع
افزون شدن، فراوان گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاع
تصویر سیاع
کندر دار از گیاهان درخت کندر درخت بان کاه گل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاع
تصویر شیاع
مشایعت و پیروی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بایع
تصویر بایع
فروشنده، آنکه چیزی را می فروشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جیاع
تصویر جیاع
جائع ها، گرسنگان، جمع واژۀ جائع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیاع
تصویر شیاع
مشایعت کردن، همراهی کردن، پیروی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیات
تصویر بیات
ویژگی نان شب مانده
در موسیقی گوشه هایی در چند دستگاه مثلاً بیات اصفهان، بیات ترک
بیات ترک: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور
بیات زند: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور، بیات ترک
بیات کرد: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیان
تصویر بیان
سخن گفتن، فصاحت، زبان آوری، سخن، شرح، تعبیر، در علوم ادبی علمی که دربارۀ بیان معنای واحد به شیوه های مختلف و بر پایۀ تصویرسازی مانند استفاده از تشبیه، استعاره و کنایه بحث می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضیاع
تصویر ضیاع
ضایع شدن، تلف شدن، تباه شدن، ضایعه، مرگ، نابودی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیاج
تصویر بیاج
گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن
جلونک، جلنگ، چلونک، بیاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضیاع
تصویر ضیاع
زمین زراعتی و آب و درخت موجود در آن، زمین غله خیز، نابودی، ضیعت
ضیاع و عقار: زمین های کشاورزی و اموال خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیاض
تصویر بیاض
نوعی دفتر دراز که از عرض باز می شود، دفتر شعر، جنگ، کتاب دعا، مقابل سواد، نوشتۀ پاک نویس شده، مقابل سواد، سفیدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضیاع
تصویر ضیاع
بطلان، ضایع شدن، تباهی، هلاک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیاع
تصویر لیاع
تند و سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیاع
تصویر نیاع
زن بلند و بالا، شتر بلند بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بایع
تصویر بایع
((یِ))
فروشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بقاع
تصویر بقاع
((بِ))
جمع بقعه، خانه ها، سرای ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیان
تصویر بیان
((بَ))
پیدا شدن، آشکار شدن، شرح، توضیح، زبان آوری، فصاحت، علمی است که آوردن یک معنی به طرق گوناگون را می آموزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیاض
تصویر بیاض
((بَ))
سفیدی، دفتر سفید که در آن چیزی ننوشته اند، دفتر بغلی، کتاب دعا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیات
تصویر بیات
گوشه ای از موسیقی ایرانی
فرهنگ فارسی معین