- بھول
- فراموشی، فراموش کن
معنی بھول - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بشولیدن، پسوند متصل به واژه به معنای بشولنده، برای مثال کاربشولی که خرد کیش شد / از سر تدبیر و خرد بیش شد (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۵)

شاش، ادرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود
شاش، ادرار، پیشاب، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، چمین، کمیز، گمیز، شاشه
شاش، ادرار، پیشاب، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، چمین، کمیز، گمیز، شاشه

بجول، استخوانی که در مچ پایین دو غوزک قرار دارد، استخوان بندگاه پا و ساق، شتالنگ، کعب

استخوانی که در مچ پایین دو غوزک قرار دارد، استخوان بندگاه پا و ساق، شتالنگ، کعب

زنی که از دنیا بریده و به خدا پیوسته، زنی که از ازدواج خودداری می کند، پارسا، پاکدامن، لقب فاطمه بنت محمدبن عبدالله، لقب مریم مادر عیسی
یکی از علامات تغییر دهنده است که قبل از نوتها گذارده شود. ای علامت صدای نوت را نیم پرده پایین میاورد. بعبارت دیگر صدای نوت را نیم پرده بم میکند مقابل دیز
آبی که از کلیه ها ترابد و در مثانه جمع گردد و بطور طبیعی دفع شود، ادرار
یکی از 7 قطعه استخوان مچ پا که در فاصله بین دو قوزک پا قرار دارد. این استخوان را در تداول عوام استخوان قاب نامند بجل شتالنگ اشتالنگ قاب کعب اشتق
تیز دست چست و چالاک ماهر، گزارنده کارها کار ساز، باهوش، دانش بینش، در کلمات مرکب معنی (بشولنده) دهد: کار بشول
کسی که از دنیا بریده و به خدا پیوسته و نیز از ازدواج خودداری کند، پارسا، پاکدامن، لقب حضرت فاطمه (ص) و حضرت مریم
به طور فراموشکارانه، به نوعی فراموش کردن
فراموش شده
فراموشی، فراموش کردن
فراموش شدنی
فراموشکار
قحطی، گرسنگی
هزارتو، فراموش شده