- بکتن
بیمار شدن، خسته شدن، افتادن، خوابیدن
معنی بکتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی جامۀ جنگ که از ورقه های آهن و فولاد ساخته می شده، زره، برای مثال به سر برنهاده ز زر مغفری / ز پولاد کرده به بر بکتری (ابوشکور- مجمع الفرس - بکتر)
چیزی را به چیز دیگر یا به جایی پیوند دادن، بند کردن
سفت شدن
افسردن
منجمد شدن، منجمد ساختن
سفت شدن
افسردن
منجمد شدن، منجمد ساختن
خودبین، متکبر، برای مثال زن مسکین فروتن، مرد برتن / کمان سرکشی آهخته بر زن (فخرالدین اسعد - ۱۱۰)
(بِ کَ)
لغت نامه دهخدا
مالۀ برزیگری را گویند و آن تخته ای باشد که زمین شیار کرده را بدان هموار کنند. (انجمن آرای ناصری) (برهان قاطع) (آنندراج). تخته ای که برزگران بر زمین شیارکرده کشند تا کلوخهای او شکسته گردد. (فرهنگ رشیدی). مالۀ برزیگران. (ناظم الاطباء) ، قرار دادن و ریختن بتن در پایه و بنلاد بنایی
Close, Shut, Bind, Clasp, Closing, Fasten, Ligation, Strap, Tie, Wrap
wiązać, zapinać, zamknąć, zamknięcie, zapiąć, wiązanie, zamykać, przywiązywać, zawijać
связывать , застегивать , закрыть , закрытие , связывание , закрывать , привязать , завернуть
bağlamak, toka takmak, kapatmak, kapanış, bağlama, sarmak
зв'язувати , застібати , закрити , закриття , з'єднання , закривати , прив'язати , загорнути
mengikat, mengancingkan, menutup, penutupan, pengikatan, membungkus
binden, vastmaken, sluiten, sluiting, binding, vastbinden, inwikkelen
binden, schließen, Schließung, befestigen, Ligatur, festbinden, einwickeln
amarrar, abotoar, fechar, fechamento, apertar, ligadura, embrulhar
