معنی برتن - فرهنگ فارسی عمید
معنی برتن
- برتن
- خودبین، متکبر، برای مثال زن مسکین فروتن، مرد برتن / کمان سرکشی آهخته بر زن (فخرالدین اسعد - ۱۱۰)
تصویر برتن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با برتن
برتن
- برتن
- معجب. مستکبر. متکبر و مغرور. (ناظم الاطباء). سرکش مقابل فروتن. (آنندراج). برترمنش. (یادداشت مؤلف). برتر:
زن مسکین فروتن مرد برتن
کمان سرکشی آهخته بر زن.
(ویس و رامین).
لغت نامه دهخدا