جدول جو
جدول جو

معنی بَهَاء - جستجوی لغت در جدول جو

بَهَاء
فراخی، شکوه، زرق و برق، درخشندگی
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلهاء
تصویر بلهاء
مؤنث واژۀ ابله، بی خرد، نابخرد، نادان، کودن، ساده لوح
فرهنگ فارسی عمید
زن ضعیف عقل، ابله، زن نادان، بی تجربه، کانازن مونث ابله زن کم خرد زن ساده دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهاء
تصویر بهاء
((بَ))
روشنی، درخشندگی، زیبایی، نیکویی، زینت، آرایش، رونق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلهاء
تصویر بلهاء
((بَ))
زن کم خرد، زن ساده دل
فرهنگ فارسی معین
طاعون، اپیدمی
دیکشنری عربی به فارسی
وفاداری
دیکشنری عربی به فارسی
بی مغزی، حماقت، بی دقّتی، خرفت بودن
دیکشنری عربی به فارسی
پری، یک برگه
دیکشنری عربی به فارسی
چالاکی، حیله گری
دیکشنری عربی به فارسی
خشن بودن، کهنگی
دیکشنری عربی به فارسی
ساخت، ساختمان، سازندگی
دیکشنری عربی به فارسی
تیزبینی، هوش، هوشمندی، زیرکی، زرنگی، هوشیاری
دیکشنری عربی به فارسی
کم نور بودن، نامرئی بودن
دیکشنری عربی به فارسی
شرم، حیا
دیکشنری عربی به فارسی
دودکرده، بخار
دیکشنری عربی به فارسی
کارگر ساختمانی، ساختمان، سازنده
دیکشنری عربی به فارسی
بیان، بیانیه
دیکشنری عربی به فارسی
سفید برفی، سفید
دیکشنری عربی به فارسی
گریه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
اجرا، عملکرد
دیکشنری عربی به فارسی
پاداش، پنالتی
دیکشنری عربی به فارسی