جدول جو
جدول جو

معنی بَخَار - جستجوی لغت در جدول جو

بَخَار
دودکرده، بخار
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بشخوار
تصویر بشخوار
باقی ماندۀ آب در ظرفی که از آن آب خورده باشند، پیش خوار، پیش خور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخار
تصویر بخار
ماده ای که از مادۀ در حال تبخیر جدا شود و به هوا برود، صورت گازی ماده، گاز
فرهنگ فارسی عمید
گازی است که از مواد مرطوب در حال تبخیر جدا شود یا بر اثر حرارت از مایعات یا جامدات بهوا رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشخوار
تصویر بشخوار
باز مانده آب در ظرفی که از آن آب خورده باشند سوء ر بشخور پیش خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخوار
تصویر برخوار
شریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشخوار
تصویر بشخوار
((بِ یا بُ خا))
بازمانده آب در ظرفی که از آن آب خورده باشند، بشخور، پیش خور
فرهنگ فارسی معین
((بُ))
گازی که از مواد مرطوب در حال تبخیر جدا شود یا در اثر حرارت از مایعات یا جامدات برخیزد و به هوا رود
فرهنگ فارسی معین
نوع بشر، موعظه کن
دیکشنری عربی به فارسی
فورانی، جوشان
دیکشنری عربی به فارسی
وقار، کرامت
دیکشنری عربی به فارسی
چپ، سمت چپ
دیکشنری عربی به فارسی
انتخاب شده، انتخاب شده است
دیکشنری عربی به فارسی
تصمیم، وضوح
دیکشنری عربی به فارسی
فوران، شورشیان
دیکشنری عربی به فارسی
چرخش، سرگیجه
دیکشنری عربی به فارسی
بخار کردن، بخور دادن
دیکشنری عربی به فارسی
بخار کردن، بخار
دیکشنری عربی به فارسی
فراخی، شکوه، زرق و برق، درخشندگی
دیکشنری عربی به فارسی
بیان، بیانیه
دیکشنری عربی به فارسی