جدول جو
جدول جو

معنی بوگ - جستجوی لغت در جدول جو

بوگ
بگو امر گفتن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوم
تصویر بوم
بوم صدابردار (Boom Microphone) یا بوم میکروفون، ابزاری است که در صنعت فیلم سازی، تلویزیون، و تولیدات صوتی برای ضبط صدای با کیفیت بالا استفاده می شود. این ابزار شامل یک میکروفون است که به یک میله بلند (بوم) متصل شده است و توسط یک صدابردار (Boom Operator) نگه داشته می شود. بوم صدابردار به میکروفون اجازه می دهد تا نزدیک به منبع صدا قرار گیرد بدون اینکه در کادر تصویر ظاهر شود.
اجزای بوم صدابردار:
1. بوم (Boom Pole):
- یک میله بلند و سبک که قابل تنظیم طول است و می تواند از مواد مختلفی مانند فیبر کربن یا آلومینیوم ساخته شود.
2. میکروفون:
- معمولاً میکروفون های شات گان (Shotgun Microphones) استفاده می شوند که دارای جهت گیری بالا و حساسیت زیاد به صداهای جلو و کاهش صداهای محیطی از اطراف و پشت هستند.
3. بالشتک (Shock Mount):
- این قطعه میکروفون را از ارتعاشات و نویزهای فیزیکی محافظت می کند.
4. بادگیر (Windshield):
- یک پوشش که روی میکروفون قرار می گیرد تا از نویز باد و سایر صداهای محیطی جلوگیری کند. انواع مختلفی مانند بادگیرهای فومی و خزدار (Deadcat) وجود دارد.
وظایف صدابردار بوم:
1. قرار دادن میکروفون در موقعیت مناسب:
- صدابردار بوم باید میکروفون را به گونه ای نگه دارد که نزدیک به منبع صدا باشد و در عین حال در کادر دوربین دیده نشود.
2. کنترل حرکات بوم:
- صدابردار باید بوم را به آرامی حرکت دهد تا از تولید نویزهای غیرضروری جلوگیری کند و همچنین با حرکات بازیگران هماهنگ باشد.
3. مراقبت از تجهیزات:
- صدابردار باید اطمینان حاصل کند که تجهیزات به درستی کار می کنند و در شرایط مناسب نگهداری می شوند.
کاربردهای بوم صدابردار:
1. فیلم سازی:
- در فیلم سازی، بوم صدابردار به ضبط دیالوگ های بازیگران و صداهای محیطی کمک می کند. این روش امکان ضبط صدای طبیعی و هماهنگ با تصاویر را فراهم می کند.
2. تولیدات تلویزیونی:
- در برنامه های تلویزیونی، بوم صدابردار به ضبط صدای میزبانان، مهمانان و صداهای صحنه کمک می کند.
3. مستندها و گزارش های خبری:
- بوم صدابردار برای ضبط صداهای محیطی و مصاحبه ها در مستندها و گزارش های خبری استفاده می شود.
مزایای استفاده از بوم صدابردار:
1. کیفیت صدای بالا:
- با قرار دادن میکروفون نزدیک به منبع صدا، بوم صدابردار امکان ضبط صدای با کیفیت بالا و طبیعی را فراهم می کند.
2. انعطاف پذیری:
- بوم صدابردار به صدابردار اجازه می دهد تا به راحتی موقعیت میکروفون را تغییر دهد و با حرکات بازیگران هماهنگ شود.
3. غیرمخفی بودن:
- استفاده از بوم صدابردار به تیم تولید امکان می دهد تا میکروفون را از دید دوربین مخفی نگه دارند و در عین حال صدای با کیفیت بالا ضبط کنند.
نتیجه گیری
بوم صدابردار یکی از ابزارهای حیاتی در تولیدات سینمایی و تلویزیونی است که به ضبط صدای با کیفیت بالا و طبیعی کمک می کند. با استفاده از این ابزار، صدابردار می تواند صدای دیالوگ ها و صداهای محیطی را با دقت و کیفیت بالا ضبط کند و به ایجاد تجربه ای واقعی و لذت بخش برای مخاطب کمک کند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از بوگرفته
تصویر بوگرفته
بوبرداشته، بدبو، گندیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوگرفتگی
تصویر بوگرفتگی
بدبویی، گندیدگی، تعفن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوگان
تصویر بوگان
رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زهدان، بچّه دان، پوگان، بوهمان، بویگان، پرکام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوگلک
تصویر بوگلک
بنه، درخت پستۀ وحشی یا سقّز که از تنۀ آن سقز، از گل و برگ آن رنگ سرخ رنگرزی و از میوۀ روغنی آن ترشی درست می کنند، بنگلک، بوی گلک، چاتلانقوش
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
متعفن. دارای بوی بد.
لغت نامه دهخدا
(گَ)
تیره ای از طایفۀ جانکی سردسیر هفت لنگ. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
در تداول عامه، آنکه بسیار متعفن است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رحم بود یعنی زهدان، (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 356)، بچه دان و زهدان را گویند و بعربی رحم خوانند، (برهان)، رحم باشدکه بچه در آن بود، یعنی زهدان، (اوبهی)، زهدان، یعنی بچه دان، (انجمن آرا) (آنندراج)، بویگان، پویگان، بچه دان، زهدان، رحم، (فرهنگ فارسی معین) :
ریش چون بوگانا سبلت چون سوهانا
سر بینیش چو بورانی باتنگانا،
ابوالعباس (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 356)،
وزین همه که بگفتم نصیب روز بزرگ
غدود وزهره و سرگین و خون بوگان کن،
کسایی،
زنان حامله را بیم بد که پیش از وقت
ز مهر او بدر آیند اجنه از بوگان،
شمس فخری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بوم
تصویر بوم
زمین شیار نکرده و غیر آبادان و ناکاشته، و بمعنی سرزمین و شهر
فرهنگ لغت هوشیار
گردی مخلوط از برگها و سرشاخه های تازه گلدار که شاهدانه میگیرند و بواسطه مواد سمی که دارد مخدر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوی
تصویر بوی
عطریات، چیزهای معطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بون
تصویر بون
رحم، بچه دان و بمعنی نهایت و پایان چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوژ
تصویر بوژ
گرداب
فرهنگ لغت هوشیار
آبی که از کلیه ها ترابد و در مثانه جمع گردد و بطور طبیعی دفع شود، ادرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوق
تصویر بوق
شیپور، شاخ میان تهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوف
تصویر بوف
جغد
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی شده برغو کرنای گاودم کرنای گاودم یکی از آلات ذوات النفخ. نوع قدیمی آن از شاخ بوده و بعد آنرا از استخوان و فلز ساختند و آن برای تقویت صدای شخص نیز بهنگام مکالمه از مسافت دور بکار میرفت، نای بزرگ کرنای، نوعی از شیپور کوتاه که شکارچیان برای راندن شکار ازمحلی بمحل دیگر بکار برند نفیر، جمع ابواق بوقات. یا بوق اتومبیل. نوعی بوق مغناطیسی است که در اتومبیلها از آن استفاده کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوش
تصویر بوش
سرنوشت و تقدیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوس
تصویر بوس
بوسیدن، آمیختن تنگدستی و وخامت حال
فرهنگ لغت هوشیار
مار عظیم الجثه ای از دسته ماران بی زهر که 5 گونه از آن شناخته شده و در آمریکای شمالی و جنوبی و جزایر آنتیل و هندوستان و هندوچین و مجمع الجزایر مالزی و جزیره سر اندیب (سیلان) میزیند. بعضی از گونه های این جانور ممکن است بیش از 6 متر طول پیدا کنند. این جانور از پستانداران کوچک دیگر (از قبیل خرگوش و غیره) تغذیه میکند ولی هیچوقت بانسان حمله نمیکند اژدرمار
فرهنگ لغت هوشیار
جزوی از گیاه که نازک و پهن است و از کنارهای ساقه یا شاخه ها روید و بیشتر برنگ سبراست اندامی از گیاه که اغلب بصورت صفحات پهن و سبربراثر رشد و نمو جوانه انتهائی یا جوانه های محوری برروی ساقه گیاه ظاهر میشود. غالبا این عضو دارای تقارن دو طرفی است. برگها باشکال گوناگون در گیاهان مختلف دیده میشود ورق ورقه بلگ، نوعی درفش برای قطع کردن کرباس در طول تخت گیوه، ساز نوا اسباب دستگاه سامان (خصوصا مهمانی)، توشه آزوقه، قصد عزم، التفات توجه پروا، نغمه آهنگ. یا برگ کازرونی. انیسون بری یا برگ نیل. وسمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوب
تصویر بوب
فرش بساط خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیگ
تصویر بیگ
دیگ بزرگ، امیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوگ
تصویر بیوگ
عروس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوگان
تصویر بوگان
رحم، بچه دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوگند
تصویر بوگند
آنکه بسیار متعفن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوگندو
تصویر بوگندو
((گَ))
دارای بوی بسیار بد، جهت ابراز تنفر به کسی یا چیزی گفته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوگ
تصویر سوگ
عزا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنگ
تصویر بنگ
مخدر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برگ
تصویر برگ
ورق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اوگ
تصویر اوگ
اوج
فرهنگ واژه فارسی سره
رحم، زهدان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آدم بویناک و کثیف
فرهنگ گویش مازندرانی