- بونه
- دخترک: جدا بریده خرسنگماهی
معنی بونه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی همبست مشترک روزنامه و مجله و مانند آن
همبست، هم وند
گردنکشی، خودپسندی
مشترک روزنامه یا مجله
زیرک شدن دانا گشتن
شیردار (میش شتر)
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
مشترک روزنامه یا مجله و مانند آن، شخص حقیقی یا حقوقی که با پرداخت وجهی از خدمات خاصی استفاده کند، مشترک (واژه فرهنگستان)
نفحه
ایده
نوع، قدر، جانبه، فرم
بر گرفته از بطانه آستر آستری
سیری پری شکم سیری، خودپسندی فیریدگی
شمشیر چوبین
به نعمت خداوند، سوگند به نعمت او
دلیل و حجت
بر گرفته از بطانه آستر آستری
موی زهار
هدهد
پسری، فرزند خواندگی خرمن غله و کاه و غیره
کلمه تمنی کاشکی کاش، کلمه استثنا مگر، امید
رگبار
محل فروش نوشابه و مواد خوراکی در رستورانها و اماکن عمومی
پارسی تازی شده بوته
تماس لبهای کسی بر لب گونه دست و پای دیگری یا چیزی مقدس از روی محبت و احترام بوس قبله ماچ
غنچه
کپیک کپی سنبالو بهنانه بوزینه
ملح آبدار برات سدیم که فرمول شیمیایی آن میباشد. وزن مخصوصش 7، 1 و سختیش بین 2 تا 5، 2 است. بوره طبیعی مزه گس دارد تنگار ملح الصناعه. براکس، شکر سفید
وجود داشته موجود، واقع شده حادث گشته
به روش به گونه ی
گیاهی که پر شاخ و برگ باشد و تنه ضخیم نداشته و بلند هم نشود