ناحیه ای است در قاهره بر کنار نیل که مطبعۀ رسمی بولاق در آن قرار دارد، و آن مطبعه را ناپلئون در حملۀ سال 1798 میلادی بمصراز واتیکان بدان جا آورد، (از المنجد)، شهری است بمصر در ساحل غربی نیل، نزدیک قاهره، (دمشقی)، بخشی درخارج شهر قاهره که موزۀ مشهوری دارد، (از لاروس)
ناحیه ای است در قاهره بر کنار نیل که مطبعۀ رسمی بولاق در آن قرار دارد، و آن مطبعه را ناپلئون در حملۀ سال 1798 میلادی بمصراز واتیکان بدان جا آورد، (از المنجد)، شهری است بمصر در ساحل غربی نیل، نزدیک قاهره، (دمشقی)، بخشی درخارج شهر قاهره که موزۀ مشهوری دارد، (از لاروس)
درخت هندیان. (منتهی الارب). درخت سندیان. (از اقرب الموارد). سندیان، و آن درختی است و کدین گازران از آن کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). بلخ. و رجوع به بلخ شود
درخت هندیان. (منتهی الارب). درخت سندیان. (از اقرب الموارد). سندیان، و آن درختی است و کدین گازران از آن کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). بَلخ. و رجوع به بلخ شود
کشور ناآبادان وبی آب، (ناظم الاطباء)، مکان سراب و بی آب و دور از آبادانی را گویند، (برهان) (آنندراج)، به احتمالی صورت اصلی کلمه ’دیولاخ’ بوده است، (یادداشت لغت نامه)، و یا کلمه ترکی است به معنی جایی که علف و سبزه آن را چیده اند از مصدر ’یولماخ’ به معنی چیدن سبزه و علف
کشور ناآبادان وبی آب، (ناظم الاطباء)، مکان سراب و بی آب و دور از آبادانی را گویند، (برهان) (آنندراج)، به احتمالی صورت اصلی کلمه ’دیولاخ’ بوده است، (یادداشت لغت نامه)، و یا کلمه ترکی است به معنی جایی که علف و سبزه آن را چیده اند از مصدر ’یولماخ’ به معنی چیدن سبزه و علف
سوراخ، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، ثقبه: و بمنقار در آن سولاخ میکرد، (ترجمه تفسیر طبری)، و چون آب بدان سولاخها رسد و بر هوا تکیه کند، (التفهیم)، و کوه را سولاخ میکردند هم او، هم کارکنان، (فارسنامۀ ابن البلخی)، و حلقه در هر دو سولاخ کتف او میکشیدی، (فارسنامۀ ابن البلخی)، رجوع به سوراخ شود
سوراخ، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، ثقبه: و بمنقار در آن سولاخ میکرد، (ترجمه تفسیر طبری)، و چون آب بدان سولاخها رسد و بر هوا تکیه کند، (التفهیم)، و کوه را سولاخ میکردند هم او، هم کارکنان، (فارسنامۀ ابن البلخی)، و حلقه در هر دو سولاخ کتف او میکشیدی، (فارسنامۀ ابن البلخی)، رجوع به سوراخ شود