جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با یولاخ

یولاخ

یولاخ
کشور ناآبادان وبی آب، (ناظم الاطباء)، مکان سراب و بی آب و دور از آبادانی را گویند، (برهان) (آنندراج)، به احتمالی صورت اصلی کلمه ’دیولاخ’ بوده است، (یادداشت لغت نامه)، و یا کلمه ترکی است به معنی جایی که علف و سبزه آن را چیده اند از مصدر ’یولماخ’ به معنی چیدن سبزه و علف
لغت نامه دهخدا

سولاخ

سولاخ
رخنه منفذ ثقبه، شکاف، معبر. یا سوراخ (و) سنبه. گوشه و کنار. یا سوراخ دعا را پیدا کردن (گم کردن) راه رسیدن به هدف راه پیدا کردن (گم کردن)
فرهنگ لغت هوشیار

یولاف

یولاف
گیاهی از تیرۀ گندمیان، با دانه های ریز که در خوشه جا دارد و دانه های آن به مصرف خوراک چهارپایان می رسد
یولاف
فرهنگ فارسی عمید

دیولاخ

دیولاخ
دیوگاه، جای دیوان، بیابان وسیع و هولناک و دور از آبادی، برای مِثال در تف این بادیۀ دیولاخ / خانۀ دل تنگ و غم دل فراخ (نظامی۱ - ۶۷)
دیولاخ
فرهنگ فارسی عمید

یولاف

یولاف
گیاهی ازتیره گندمیان که درحدود 80 نوع ازآن شناخته شده است و همگی در نقاط سردسیر و مرطوب میرویند سنبله های این کیاه کم کل است بطوریکه هرسنبله بین 2 تا 4 گل دارد دانه این گیاه یکی از غلات بسیار مرغوب جهت تغذیه دام ها خصوصا اسب است، آرد دانه این گیاه بمصرف تغذیه اطفال نیز میرسد و خصوصا غذای بسیار خوب برای مبتلایان بورم روده است داوسر دوسر شوفان هرطمان زمیر زیوان اولاف جودوسر خرطال یولاف معمولی. یا یولاف ابیض. یکی از گونه های یولاف که دانه هایش دارای رنگ خاکستری روشن میباشد. یولاف سفید یولاف چمنی خرطال ابیض. یا یولاف سفید. یولاف ابیض. یا یولاف صحرایی، گیاهی از تیره گندمیان که دارای سنبله کوتاه و تقریبا مخروطی شکل است بر روی سنبله تارهای طویل و نسبتا ضخیمی وجود دارد این گیاه جز غلات بسیارپست شمرده میشود و تقریبا مصرف علوفه ای هم ندارد در اکثر مزارع بطور خودرو میروید. سنبل ابلیس شعیرابلیس جوهرز یولاف بیابانی، یکی از اقسام یولاف معمولی. یا یولاف معمولی. یولاف. یایولاف وحشی. یکی ازاقسام خودروی یولاف که بنام سبوس و سابوس نیز خوانده میشود داو سر وحشی
فرهنگ لغت هوشیار